سلام بچه ها منو شوهرم چندماهیه بخاطر مشکلاتی خونه مادرشوهرم میمونیم،چهارشنبه با شوهرم یخورده بحث کردیم و من عصابم خیلی خورد بود وتا صبح نتونستم بخوابم صبحم میخواستم برم باشگاه بخاطر بیحالی نتونستم برم بیشتر عصابم خورد شد، نزدیکای ظهر بود همون روز پنجشنبه من دو ورق قرص خواب داشتم که یکی نبودن ورداشتم از هر کدوم نصف بسته رو خوردم که کلا بخوابمو شبم شوهرم اومد نبینمش
خب
خلاصه قرصارو خوردم و دراز کشیدم، و ازاین جا به بعدو که الان میخوام تعریف کنم براتون خودم هییییچییی یادم نمیاد حتی سرسوزنشم به یادم نمیاد اینارو خواهر شوهرام و شوهرم تعریف کردن
من ظهر قرصارو خورده بودم و خوابیده بودم که کسی تو خونه نبوده بعدظهر خواهرشوهرم از سرکار میاد میبینه خوابم یه ساعت بعدش ینی نزدیکای غروب میگه پاشدی حولتو ورداشتی گفتی میخوام برم حموم در صورتی که میگه بذور رو پات وایستاده بودی و دستاتم میلرزیده میگه گفتم حالت خوب نیس الان نرو گفتی نه میتونم خلاصه انگار حمومو رفتمو واومدم وسط هال با حوله لم دادم(اون موقع دیگه پدرشوهرمو برادرشوهرم و اون یکی خواهرشوهرمم اومده بودن) 😂😂میگه بهت گفتم پاشو برو لباس بپوش سرما میخوری گفتی نه همینطوری راحتم
ی بسته قرص😐
یعنی ده تا قرص رو با هم خوردی؟؟؟
خلاصه میگه تا موقع شام با حوله نشسته بودی که شوهرم میاد خونه منو میبره تو اتاق و لباس میپوشم بعد میام سرسفره میشینم شامم میخورم و خواهرشوهرم میگه ما داشتیم در مورد یه موضوعی صحبت میکردیم که یهو برگشتی گفتی آره از خانواده شوهر باید دوری کرد🤐🤣🤣
میگه ما فهمیدیم تو حال خودت نیستی ازت پرسیدیم چرا حالت اینجوریه گفتی 2تا قرص خواب خوردم😂😂 بعد شامم رفتم تو اتاق که مثلا بخوابم کلی پیام چرتوپرت واسه دوستم فرستادم با کلی غلط املایی😂😂
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
دیگه صبح جمعه که بیدار شدم هنوز گیج بودم ولی اصلا از دیشبش یادم نمیمومد چ غلطایی کردم فقط دیدم لباسای تو تنم عوض شده تعجب کردم از شوهرم پرسیدم تو عوض کردی لباسامو گفت نه خودت رفتی حموم بعدش برام اینارو تعریف کردن بخدا هنوز تو شوکم، مگه قرص خواب اینجوری عمل میکنه🥴 خوبه حالا حرفای بدتری نزدم😢
وایییییییییی جان اب شدم
گند زدی خوبه بدنتو لخت نکزدی جلو پدر شوهر و برادر شوهرت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
