سلام بچه ها خوبین،من میخاستم بگم با یک پسری چندین سال مجازی در ارتباط بودم و اینکه من۲٠سالمه و اون 28 راهمون از هم دوره و بالاخره بعد چندین سال همو دیدیم ولی من سه روزداخل شهرشون بودم تو قراره دوم رفت قهوه بگیره گوشیش زنگ خوردو اولش بهونه آورد مادرمه فهمیدم نیست و بالاخره مچشو گرفتم کلی ترسیده بود و دست و پاش میلرزید اما باهاش بد رفتاری نکردم گفت تو وقتی نبودی.بلاکم میکردی میرفتی حوصلم سرمیرفت و چت میکردم،اما درکل منو خیلی وقته خانوادش میشناسن وقصدش بامن ازدواج اگ ب جای من بودین باهاش ازدواج میکردین؟