داداش ندارم ولی عاشق اینم که داداش داشته باشم🥲🥲
افتضاح.در حدی که امروز دوبار از خونش میخاس بندازتم بیرون
آنقدر خوبه که اخبارش رو فقط از مامانم میشنوم😂
ارتباط نداریم با اینکه خیلی دور از همیم🙄
قبلنا بیشتر جور بودیم
الان ازدواج کرده بیشتر سرش گرم خونه زندگیشه ولی در کل نه با همسرش نه خودش هیچ مشکلی نداریم هفته ای یه بار همه دور هم جمع میشیم ولی خونشون رفت و آمد نداریم اصلا
هر دفعه امتحان زبانشو من میدم
قبل هر امتحان کلی باهاش درس میخونم ک نمره بیاره ولی اون همش بهم فحش میده
دلم خیلی شکست از دستش 5 سال کوچیک تره ازم
خوب شکر خدا ،خوشحالم که دارمش
با برادر بزرگترم زیاد راحت نیستم و ازش کینه ب دل دارم یه جورایی واسه رابطمون حد و مرز تعین کردم
با کوچیکه خیلی راحتم و رابطه عالیی دارم
سر سنگین
مودبانه و رسمی
داداش ندارم
بد،مجرده،نمیذاره سوار ماشین بابام بشم،چون بابام ماشینو داده بهش حق استفاده رو ندارم،حق استفاده از وایفای خونمونو ندارم تو خونه همه اختیارات دست اونه
داداشام همه مرد هستن آقا من فداشون همه جاحامی وپشتیبانم حتی اون که کوچیکتر ازمنه
ما خیلی رسمی هستیم باهم
یه جورایی باهم رودربایستی داریم
کاش اینطور نبودیم
عالی همه جا باهاش میرم خریدو دکترو مدرسه دیگه اینقدر باهم هستیم که دوستای پدرم زنگ میزدن میگفتن پسرتو با دوس دخترش دیدیم یا مغازه دارا خیال میکردن زنوشوهریم دیگه خیلیم خجالت کشیدیم 🤣گفتیم بابا خواهربرادریم از اون لحظه به بعد با مادرم میرم بهش گفتم باهات نمیام لباساشم باهم میرفتیم به سلیقه من میگرفت منم به سلیقه اون لباس میخریدم چون شیکو خوش سلیقه س😎
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
