دقیقا عین من
همش میترسیدم عوارض داشته باشه هی میگفتم آخه چند سالمه گ از الان قرص اعصاب بخورم ...
خلاصه از نامزدی شروع کردم خوردم شوهرمم فهمید تو دعواها میگفت مشکل اعصاب داری دیوونه ای برو قرصاتو بخور نمیتونم باهات زندگی کنم و.....
یعنی اینارو میگفت دوس داشتم خودمو تیکه تیکه کنم ،خلاصه بدتر شدم با این حرفاش ..
که دکتر بهم گفت باید بستری شم مامانم منو برد بیمارستان دل آرام سینا بستری کرد اونجا آنقدر گریه کردم مادرم اومدنی زنک زد به شوهرم ک بیمارستان بستری شده، اعصابش خورد شد و اومد نذاشت اونجا بمونم ..خلاصه
بعدش آرومم کرد نذاشت قرص بخورم
تا بعد عروسیمون ..الان چند ماهی دوباره بدجور ریختم بهم ،که اینبار رفتم دکتر خیلی خوب که دیدم کسایی رفتن پیشش
بعد دارو میخورم خداروشکر عوارض نداره،عوارضشم فقط دکتر گفت چاقیه که منم گفتم از خدامه چاق بشم ،شوهرمم نمیدونه قرص میخورم