ازدواج

صبح برم پیشش ببینم چجوری حرف میزنه؟  خب خیلی رسمی باهام صحبت میکنه چون مشتری هستم 

من 27 اونم 30 

همه آمارشو درآوردم جز اینکه الان با کیا در ارتباطه 

من میدونم چی میگی، ولی فرض کن اون تز فکریش این نباشه که پسر کوچیکتر باشه 

اونوقت من برا اینکه ازش ج مثبت بگیرم باید خیلی چیزا داشته باشم

شغل، تیپ و قیافه، اعتماد به نفس و شخصیت رفتاری 

این که صرفا اهل دخانیات نیستم بنظرت کافیه براش؟؟ 

من نمیدونم، این تیپ و قیافه الانم جالب نیست 

باید تغییر بوجود بیاد 

من بیست و هفت سالمه

من باید کاری کنم که سنم براش به عدد تبدیل بشه 

ببین میدونی مشکل من چیه؟ من مثلا میخوام دو ماه دیگه برم جلو

ولی تو این دو ماه همش استرس اینو دارم که نکنه کسی بره سمتش ، الان هم نمیدونم کسی تو زندگیش هست یا نه 

چیکار کنم بنظرت؟  من الان مثلا یکیو بفرستم تحقیقات از همسایشون بپرسه، دیگه اون نمیدونه کسی تو زندگیش هست یا نه که

من الان مشکلم اینجاست 

آها ببین دقیقا من همین مشکلمه 

تو رو خدا بگو چجوری تحقیقات ریز انجام بدم 

الان من میدونم محل کارش و خونشون کجاست ولی الان این تحقیقات ریز که میگی من مشکلم همینه که نمیدونم چطوری انجام بدم 

الان چطوری بفهمم با کیا در ارتباطه، واقعا مغزم داره ارور میده از بس فک کردم 

ببین آبجی اینستاشو دارم، البته قفله 

کلا صد تا فالوور بیشتر نداره، با این که منشی دفتر بیمست ولی پیج خودش شخصیه 

خب در و همسایه که کسی رو بفرستم صحبت کنن، درباره خودش زیاد نمیدونن احتمالا

درباره خانوادش بیشتر میگن 

اصن از لحاظ روحی مریض شدم خواهر 

صب تا شب فکرم شده این دختر و نمیتونم اقدام کنم

استرس اینکه یکی زودتر بره جلو داره عذابم میده 

ببین من محل کارش خونش، اصالتش، شغل پدرش و اینستاشو دارم ولی اصن کارم گیر کرده جلو نمیره، نمیدونم چرا خواهر 

فالو کردم خیلی وقته قبول نمیکنه 

کلا صد تا فالوور داره، فکرشو کن اونا دیگه چجورین که این تاییدشون کرده 

من فالو کردم ولی تایید نمیکنه 

میرم تعقیبش ولی با دوستش یا یه آشنایی نمیره که اون دوستشو پیدا کنم ازش اطلاعات بگیرم 

اصن روحیم به هم ریخته، یکی نیست بهم کمک کنه 

چقد بده آدم تو تنهایی گیر کنه و ذهنش اینطوری شب و روز درگیر بشه 

چیکار کنم اینستاشو بنظرت؟  اگه با یکی قول ازدواج بزاره من چیکار کنم 

تو رو خدا یکی بیاد به من بگه این دختر با کیا در ارتباطه کجاها میره مثلا تو روزای تعطیل، یه شیفت مرخصی میگیره کجا میره 

من باید بدونم، باید خبر داشته باشم چیکارا میکنه 

دارم دیوونه میشم 

هیچ دوست و فامیلشو نمیتونم پیدا کنم با این که خونشونم بلدم 

واقعا که تو چه بن بستی گیر کردم 

میدونی چقد باز طول میکشه پیج دخنرونه بزنم که نفهمه فیکه ؟

دست خودم نیست خواهر 

وقتی ازش بی خبرم ترس میاد سراغم ،دست خودم نیست بخدا 

نمیشه تو فالوش کنی ؟ شاید قبول کنه بعد فالووراشو بهم نشون. بدی 

من دارم ذره ذره آب میشم 

چقد سخته دلت پیش یکی گیر کنه و ندونی چیکار کنی