مرسی از @مامان_ بلوط
لایک
من یه مدت نمیخوندم باز شروع کردم، حس میکنم همش تقصیر دلنوازه تنش میخاره خب یه بچس دیگه انقد وابستگی چیه چطور خودش به نهال حسادت میکرد حالام خان و درک کنه
لایک ناول
ناول جون میشه عکس صبا و محمد رو هم بزاری؟
خوب ببین ما نمیتونیم اینطوری بگیم خیلی جاها توی ادماییاین عقیده هست فردی ک ازدواج کرده با حالا تعهد داره نباید انقد صمیمانه با فرد دیگری صحبت کنه (من خودم رو نمیگم)پس نمیتونیم بگیم اینا همه وحشین اینا فقط این عقیده و باورشونه ک بنظرم هر فرد باید به باور بقیه احترام بزاره
البته خانم یکم زود از کوره در میره و عصبانی میشه ولی در هر صورت وحشی نیست فقط کنترل خودش از دستش در میره شاید بخازر علاقه زیادش به دلنواز هست 😑💔
ای بر هر چی شوهر نامرده لعنت زن را پیر میکنن
لایک
خب
چقد دختره سریش هست
خب هرکسی باشه سر یکی حساسه، کاری به بقیه رفتارای خان ندارم اما اینجا دلنواز بی خودی کرم میریزه
از اونجایی ک خودم زن ی مرد نظامی هستم میگم ناول شخصیت ی نظامی رو خوب نشون داده. مثلا الان شوهر منم دلش میخاد از ریز ریز کارم سردربیاره دلش میخاد حرف خودش حاکم باشه دلش میخاد وقتی میگه با یکی رفت و امد نکن من کاری بهش نداشته باشم از بهم خوردن حریم عاطفی بین خونوادش با بقیه خوشش نمیاد حس ی شیری رو داره ک باید از خانوادش محافظت کنه منم محدودم از اینکه با مرد دیگه ای خوش و بش کنی خوشش نمیاد. کرم از خود دلنواز هس دختره چرت
دلنواز میدونه حساسه چرا هی میخواد بره پیش بچه چرا خان نمیبره پیش دکتر بخاطر توموری که داشته باعث میشه روی اعصاب و اخلاق تاثیر بزاره
