دوستم مجرده ، شاغله ، وضع زندگیشون خوبه الحمدلله تنها مشکلش اینه تا حالا آدم درست و حسابی نیومده سمتش و همش درگیر عشق یک طرفه بوده ....
ازقضا محل کارش یکیو دوست داشته ولی پسره الان چند ماهیه با یکی دیگه از همکاراش ازدواج کرده ولی تا آخرین لحظه به دوستم نگفته داره ازدواج میکنه ( آخه اینا بخاطر مسائل کاری باهم حرف میزدن و یکم صمیمی بودن) ولی نمیدونم چرا اینجوری کرد
دوستم خیلی دلش شکست و با هم کلی حرف زدیم و آرومش کردم یکم...
بعد مدتی براش خواستگار خیلی خوبی اومد و اینا یک ماهی باهم بودن برای آشنایی ، چقدر بهش امید دادم گفتم خدارو شکر موقع خوبی اومد زود فراموشش کنی و....
ولی دیشب بهم پیام داد قضیه کنسله! وا رفتم 😐
گفتم چرا؟ گفت هرچی بهش می گفتم میخوام با بقیه اعضای خانواده تون ( پدر ، برادر ، بقیه خواهرا) آشنا بشم بهونه می آورد و آخرشم بعد سه روز خواهرش زنگ زد گفت استخاره گرفتیم بد اومده!!!!!
😒😐آخه الان وقت استخارست ؟!!!
الان روحیه ش بده ، نمیدونم چجوری آرومش کنم 😔 داره میاد پیشم آخه. نمیدونم چی بهش بگم ، دیشب پیامکی گفتم خوب شد زود تر فهمیدی ازین حرفا...
ولی الان که میاد چی بگم !