شما دقیق بپرس چن نفرین یبارم برای من پیش اومد خواهر شوهرم گف ما میایم اومدن گف فلانیم میاد دختر خواهرشوهرم گف من به خاله گفتم شماهم اگه میاین زنگ بهشون بگید برادر شوهرمم میخواس بیاد نتونس فک کنم ۴نفر گفتن میایم شدن ۱۰نفر شوهرم به مادرش گف میخوان بیان زنگ بزنن استدلال ننشم این بود غذا که هس همیشه زیاد میاد حالا اوناهم بیان دیگه همون شد اینجوری نیومدن کلن سیستم خونمو یجور کردم تا دعوت نکردم هیچکس نیاد