تو تاپیک قبلم گفتم ک تازه عروسی کردیمو عاشقانه میپرستیدیم همووتابهم رسیدیم پدرمون درومد
شوهرم بهم خیانت کرده و....
الان ده روز ازون ماجرا گذشته و خیلی شدید بهم توجه و محبت میکنه خودشم پشیمونه
دیشبم با اشک بهم گفت فقط مرگ میخوام از خدا تا ارومم کنه
واینکه منخیلی توعذابم خواهرا
شبانه روز ارامشی نمونده واسم افتضاح شرایط روحیم جسمیم همه چیم بهمریخته
داغونه داغونم
چیکارکنم یادم بره یا حداقل کمی اروم شم
چه جور خیانتی؟
فقط زمان حل مکنه
چه جوری خیانت کرده
چطور فهمیدی؟
با مشاور حرف بزن
میخوای ادامه بدی باهاش؟
چ مدلی خیانت کرد چت یا رابطه
3 ساله پیش خیانتشو فهمیدم همه کار کرد محبت کرد دونگ خونه داد تا ولش نکنم ولی دردش برام هرروز تازه تر میشه روزی نیست که یادش نیفتم مثل همین حالا که دارم گریه میکنم...
فراموش نمیتونی بکنی عزیزم این چیزی هست که ادم واقعا نمیتونه باهاش کنار بیاد
خدا لعنتشون کنه
یا فراموش کنید و زندگی کنید
یا
فراموش نکنید و بیخیالش بشید
دو حالت داره
یا دوسش دارید و میخواید باهاش ادامه بدید یا بالعکس
اگه ندارید،اجباری نیست
اگه دوسش دارید،به خودتون فرصت بدید که آروم بشید
و بعد یه تصمیم عاقلانه بگیرید
خیانتش در چه حد بوده
اگه میتونی گذشت کن ببخشش عزیزم اونم به اشتباهش پی برده حتمااااا
نمیدونم واقعا اما تنها چیزی ک مطمئنم اینه ک هیچوقت نمیتونی فراموش کنی حتی ی وقت هایی میشه ک تا یادت رفته ناخودآگاه ی چیزی باعث یادآوری دوباره میشه و ضد حال میزنه تو اون حال خوبت
