قبلا گفته بودم مادر شوهرم تصمیم گرفته بیاد با بچه هاش زندگی. کنه چون کمردرد داره و الان رسما عملی شده و بین 8 تا بچه فقط خونه ما و دخترش میره خیلی عصبی شدم. تو همین مدت کوتاه با بچه ها پرخاش می کنم دست خودم. نیست بخدا من کلا زندگی. اینجور دوست ندارم نزدیک. خونه مامانم بودم. جابجا شدیم اومدیم. جایی دیگه تازه مامان و بابام ماهی یکبار هم. نمیومدند ولی دیدیم اذیت میشیم خونه رو فروختیم کلی زیر قرض رفتیم اومدیم. جای دیگه الان اینجور شد اصلا تو خونه راحت نیستم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید