ببخشین اگه نامفهوم نوشتم مخاطبم مادرشوهرم بود توحرفام
من بودم از همون اولم نمیرفتم از صبح تا شب کمک چه خبره خودشون فرزند بزرگ دارن کمک کنن نمیتونن هم پرستار بگیرن .
ب نظر من دلخوری ت بجاست.. ولی آخه نباید خودت عادتشون میدادی به کمکت.. حالا مودبانه ش اینه که هر از چندگاهی تماس بگیری احوال بپرسی و هر چندوقت م بری کمک.. درواقع وظیفه شوهرته. ❣️
ناراحت نشو خدا رو شکر کن بهانه گیرت اومده میتونی از همین جا دیگه این رویه رو تغییر بدی.
دلیلی نداره توهمش بری کارهای مادرشوهرتا بکنی وقتی خواهرشوهرت ایناگفت میخواستی من هرموقع خواستم میام توکه دخترشی هرروز بیا کارهاشا بکن که دیکه حرفی نزنه
ن اسی وظیفه شما نیست اصلا نرو کمکش غلط کردند انگار خوبی کردنم حالیشون نیست به شوهرت بگو جواب خواهرشو بده نمیتونه کلفت بگیره .خوابیدنتم ربطی به کسی نداره
خواهشاً دیگه رویه زندگیتا تغییر بده خودت بچه کوچک داری به کارهای خونه خودت رسیدگی کن هر از گاهی مثلا هفته ای یک بار برو مثلا جارو برقی گردگیری واسش بکن یا بعضی مواقع برو غذا درست کن با هم بخورید هر موقع حسشا داشتی
اونجاهمسرت باید جواب خواهرشومیداده ومیگفته بزنم هرروزمیاد حالا اگه نرو هفته ای بازخواستی برو۲ساعت بعدبرگرد
شما داشتید لطف میکردین
منم از وقتی کمک هام به چشم وظیفه اومد دیگه کمک زیاد نمیکنم در حد معمولی
بهتر کم کم کمک هاتو کم کنی بچه رو بهونه کنی ک کار داره
خ ب میکنی نرو تا دختر یکی یدونش بیاد
خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند؛ ولشون کن عزیزم، ناراحت نباش، اسن براات مهمم نباشه که بخای بخاطرشون ناراحت کنی خودتو، بی تفاوت باش، بعدم زیادی خوبی کردی فک کردن وظیفته، از این ب بعد هم رفتی کار نکن، چون وظیفه دخترشه ن شما
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
