به کتک کاری رسید و گیسو گیس کشی
قضیه از اونجایی شروع شد که دیدم شوهرم هفتو نیم صبح سه تا کلیپ خنده دار فرستاده واسه دختر عمو یعنی دختر عمو دو تامون میشه قبلا هم دیدم مدام به وضعیتاش عکس العمل نشون میده یا کلیپ میفرسته خلاصه سر این قضیه دعوا بدی شدیم گفتم اول صبحه چیه بهت وحی شده و تیکه انداختم ک آره کلا از زن جماعت خوشت میاد دورشون میپلکی عصبانی شدو بقیه ماجرا
شاید تو حالت عادی از این کار شوهرم به هیچ وجه ناراحت نمیشدم ولی شوهرم تو اين چند سال زندگی چند بار مچش قبلنا گرفته بودم تو اینستا و دیوار که یه مشت حرفای دروغ با دخترا زده بود بعدم خودش کات کرده مثلا با یکیش در حد سه روز بود و من شاهد تک تک پیاماشون بودم درست نه عاطفی بودن و نه ج ن سی ولی از اون روز از چشمم افتاده دلم ازش سیاه شد دست خودمم نیس
اینکه بخشیدمش بخاطر اینکه به پام افتاد و به غلط کردن افتاد بابام و داداشش وساطت کردن بچه هم دارم دلم نمیاد بخاطر این چیزا بچه طلاق بشه