یه بنده خدایی زجه میزدکه اگه میتونیدبهم قرض بدیدیاخیری رومیشناسیدکمکم کنه گفت شوهرم ولمون کرده خونه پدرمم باباشم گفت یه شهردیگه باوجودقندوچربی روماتیسمودیسک کمروایناداروروکوه کارمیکنه این ماه واسه دوادرمون پدرش مسه اینکه نتونستن پول سوپری روبدن اونم اومده بوددعوادرخونشون میگفت ازشورامون بپرسیدحتی شماره سوپرم گزاشت چون میگفتن دروغ میگی بهش درخاست دادم کمکش کنم که براش گزارش زدن