حوصلم سررفته بیایید براتون یه خاطره تعریف کنم..
اول راهنمایی بودم تازه موبایل داشتم داشتیم میرفتیم برای مسافرت بوشهر دوست مامانم و دخترش هم اومده بودن مامانه پسرش کنکوری بود خونه موند تو راه گوشیم زنگ زد برداشتم ی پسری گفت الو من نوید هستم بعد اسم پسر کنکوریه دوست مامانم هم نوید بود منم گفتم عع گوشی ی لحظه گفتم سمیرا بیا نوید داداشت گوشیو دادم بهش اونم برداشت گفت الو نوید چرا به گوشی عاطفه زنگ زدی بیا با مامان حرف بزن مامانش گفت نوید چرا به گوشی عاطفه زنگ زدی برات غذا گذاشتم تو یخچاله گرم کن بخور
بعد یهو هیچی نگفت بعد از چند لحظه گفت میخوام باهاتون آشنا بشم.من اسمم نوید هس واییی یعنی اولین مزاحم تلفتی بود که داشتم ..😹😹🤦🏻♀️
شما هم تعریف کنید حوصلم هنو نیومده سر جاش..😐🤦🏻♀️