مادر شوهرم با شوهرم داشت تماس تصویری میگرفت شوهرمم که نمیدونم چشه همش میخواد منو با اون خوب کنه همش از من میگفت که مادرش به شوخی گفت منو میاد میکشه که شوهرم از قول خودش گفت (در حالیکه من اصلا حرفی نزده بودم )زنم میگه حالا اونایی که کشتی رو بزار تو قبرستون خاک کنن بعد نوبت مام میشه این ننشم نمیدونم چش شد برداشت گفت تو قبرستوناییه باباش که خاک کردم.من بهم برخورد خوب اش نخورده و دهن سوخته بود دیگه برداشتم با شوهرم قهر کردم تا دفعه اخرش باشه از طرف من صحبت میکنه