زندگی است دیگر گاهی خسته ت میکنه خیلی خسته ت میکنه،اونقدر ک دوست داری خودکارتو بذاری لای صفحات زندگیت وُ یه مدت بری سراغ خودت،هیچکیو نبینی باهیچکس حرف نزنی،حتی نفسم نکشی اما مشکل از اینجاست بعد ک برمیگردی میبینی یک نفر خودکارو از لای کتاب زندگیت بیرون کشیده و توهم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی گم میشی...و هیچی توی دنیا بدتر از این نیست ک ندونی کوجای زندگی هستی
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...!!!نه جایی بخاطرم تعطیل میشود...!!!نه در اخبار حرفی زده میشود...!!!نه خیابانی بسته میشود...!!!و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود...!!!تنها موهای مادرم کمی سپید تر میشود...!!!...!!! پدرم کمی شکسته تر...!!!اقواممان چندروز آسوده از کار...!!!دوستانم بعد از خاکسباری موقع خوردن کباب آرام آرام خنده هایشان شروع میشود...!!!راستی عشقم را بگو اوهم باخنده هایش در آغوش دیگری،مراازیاد میبرد...!!!من تنها فقط گورکنی را خسته میکنم...!ومداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید و اشک تمساح میریزد...!!!و من میمانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند...!!!من میمانمو و خدا،بااحساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند...!
زندگی است دیگر گاهی خسته ت میکنه خیلی خسته ت میکنه،اونقدر ک دوست داری خودکارتو بذاری لای صفحات زندگیت وُ یه مدت بری سراغ خودت،هیچکیو نبینی باهیچکس حرف نزنی،حتی نفسم نکشی اما مشکل از اینجاست بعد ک برمیگردی میبینی یک نفر خودکارو از لای کتاب زندگیت بیرون کشیده و توهم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی گم میشی...و هیچی توی دنیا بدتر از این نیست ک ندونی کوجای زندگی هستی
زهرا اسمته؟ یکی از لباساتم قرمزه؟؟ متولده مهر یا ابانی؟ 🤣🤭چندتاش درس بود؟
هیچکدوم
زندگی است دیگر گاهی خسته ت میکنه خیلی خسته ت میکنه،اونقدر ک دوست داری خودکارتو بذاری لای صفحات زندگیت وُ یه مدت بری سراغ خودت،هیچکیو نبینی باهیچکس حرف نزنی،حتی نفسم نکشی اما مشکل از اینجاست بعد ک برمیگردی میبینی یک نفر خودکارو از لای کتاب زندگیت بیرون کشیده و توهم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی گم میشی...و هیچی توی دنیا بدتر از این نیست ک ندونی کوجای زندگی هستی
وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...!!!نه جایی بخاطرم تعطیل میشود...!!!نه در اخبار حرفی زده میشود...!!!نه خیابانی بسته میشود...!!!و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود...!!!تنها موهای مادرم کمی سپید تر میشود...!!!...!!! پدرم کمی شکسته تر...!!!اقواممان چندروز آسوده از کار...!!!دوستانم بعد از خاکسباری موقع خوردن کباب آرام آرام خنده هایشان شروع میشود...!!!راستی عشقم را بگو اوهم باخنده هایش در آغوش دیگری،مراازیاد میبرد...!!!من تنها فقط گورکنی را خسته میکنم...!ومداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید و اشک تمساح میریزد...!!!و من میمانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند...!!!من میمانمو و خدا،بااحساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند...!