شوهرم زنگ زد بهش گفت که با هم اختلاف داریم ، ازش خواهش کرده بود که کمکمون کنه ، شوهر من خیلی محترمانه و مودبانه صحبت میکنه با خانوادم ، مامانم گفته بود به ما ربطی نداره! مشکل خودتونه ،خودتون حل کنید
بعد اونوقت داییم که پنجاه سالشه و زنش ۴۵ ساله ، با زنش دعواش شده بود، مامانم پا شده بود رفته بود بنگاه برادره عروسشون که پایین شهره و خیلیییی دوره ، برای میانجیگری ! تازه یارو معتاد و مفنگیه ، به مامانم گفته بود خواهرتون تو زندگیه خواهرم دخالت میکنه ، مامانم هم گفته: گوه خورده با من ، شما به بزرگیه خودت ببخش!!!!
الان من خیلی ناراحتم
درسته اختلافات به خانواده ها مربوط نیست ولی وقتی زنگ زده کمک میخواد ، مگه من دخترش نیستم!