ساعت ۱۱و خورده ای اومدن
پسره. پسرِبرادر شوهره عمم هستش
تا ناهار سکوت بود و یذره درباره سیاست و گرونی حرف زدن😅
منم پذیرایی میکردم خدا رو شکر همه چی درست پیش رفت خرابکاری نکردم😁😂
بعد از ناهار با پسره حرف زدم شرط خاصی نداشت فقط حجاب عادی حالا نه چادری و نه خیلی باز(که خودم همینجوری هستم)برای سرکار رفتن گفت اگه راهش نزدیک باشه اجازه میده که برم .با تنها بیرون رفتن مشکلی نداره
کلا چیز خاصی نگفت هیچ سوالیم نپرسید😂فقط من سوال می پرسیدم .بعد از حرف زدن به عموش گفت که پسندیده
ولی من خودم چند تا مشکل پیدا کردم
قدش ۵سانت ازم کوتاهه
گفت تابستون برای کشاورزی میره شهرستان پیش پدر مادرش تقریبا ۳۴ماه میمونه
و گفت بد غذاس مثلا پیاز داخل غذا بدش میاد
همه حرفایی که گفتمو قبول داشت و اخلاقش مثله خودمه ارومه زیاد عصبانی نمیشه مثبته رفیق باز نیس
با قد خیلی مشکل دارم فک میکنم بقیه مسخرم کنن
همه رو تو پست اول گفت که کو کو نکنید😁🤗