سلام خانمی، من چون پدرم کشاورز هست و با این شرایط بزرگ شدم، شرایطت رو خیلی خوب درک می کنم
اما چندتا نکته، اول پول کشاورزی بیشتر از هر شغلی که تاحالا دیدم برکت داره، بعد هم شما که کشاورزید، حتما تو روستا زندگی میکنید و حیاط بزرگ دارید، تو حیاط میتونید مرغ و چندتا گوسفند نر و ماده پرورش بدین درحد خودتون از پروتئین و لبنیات بی نیاز از بازار بشید و اگه جای بیشتر دارید میشه مرغ تخمی و خروس محلی پرورش بدید که تو روستا تقریبا بی خرج هست و یه درآمد کوچیک درکنارش داشته باشید، که پس انداز کنید. اگه حیاطتون جای باغچه درست کنید در حد بیست سی متر، تمام سبزی سالتون رو میتونید از اونجا برداشت کنید که خودکفا میشید، نعنا که دومتر داشته باشید میتونید کلی درکنارش نعنا خشک بفروشید و پس اندازتون بشه،
تو روستا انواع سبزی خودرو هست که میشه برداشت کرد و فروخت، مثل بابونه و شاه تره و کاسنی البته طرف شما نمیدونم حتما سبزیهای مختلف هست.
سبزیهای کوهی اگه اطرافتون باشه که تو فصل خودش درآمد زیاد داره،طرف ما آویشن و انغوزه و گل گاوزبان و چای کوهی بهار هست، بادام کوهی و بنه و هزارتا چیز دیگه که میشه ازشون درآمد کسب کرد، کافیه خودتون و همسرتون یه کم همت کنید.
انواع حبوبات و سیفی جات هم که میشه تو صدمتر زمین کنار کشاورزیتون بکارید که واقعا برکت داره و دیگه بی نیاز از بازار میشید، دوتا درخت گردو و بادام که تو حیاط یا کنار زمین بکاریدیک سالتون جواب میده. من واقعا ناراحت میشم وقتی یه روستایی میاد و از درآمد کم حرف میزنه یا از وابسته بودن به یارانه میگه، روستا قدم به قدمش طلاست، کافیه درست استفاده بشه.
درآمد کشاورزیتون هم اگه یه کم مدیریت کنید و از اول تقسیم کنید بر ماههای سال، با ماهی سه چهارتومن خیلی راحت راحت میتونید بگذرونید. و بقیه اش هم همون اول برداشت یه چیزی بخرید که پس انداز بشه و تو دستتون نباشه که خرج بشه، لباس رو فصلی بخرید که نخواهید هرروز برای مثلا یه روسری برید بازار و یه عالمه چیزی که لازم ندارید درکنارش بخرید،
از اونهایی نباشید که تو فصل برداشت شاهانه زندگی می کنند، دوسه ماه معمولی و آخراش فقیرانه. همه اینها تجربه شخصی منه و اصلا قصد جسارت به شما روندارم.
من الآن که تو خونه شهری هستم و با حقوق کارمندی همسرم زندگی میکنم، حسرت روزهای روستا رو میخورم که استفاده نمی کردیم و بی برنامه زندگی می کردیم.