شوهرم ماهی چهار تومن بهم میده از لحاظ خرجو مخارج و زندگی وتلاش کم نمیذاره ولی عصبیه مادرش ازم خوشش نمیاد و حاضره من نباشم دیروز پسرمو ختنه کردم امرپز شوهرم برا اینکه یکمی شیرم ریخت رو فرش دعوای بزرگی باهام کرد که چرا فرشا رو که دادم شستن کثیف کردی خیلی جلوی مادرش بهم فحش داد بی اخترامی کرد منم تحمل کردم وقتی رفت سره کار به مادرش گفتم من میرم نون میخرم میام ولی دیگه برنگشتم زنگ ردم به شوهرم که طلاق میخوام و منم خیلی بعش فحش دادم شوهرم گفت حالا که بدون اجازه من رفتی قهر کردی حق بزگشت نداری پسرم شیش ماهشه شوهرم لج کرده بود و من شیش ساعت بیرون بودم وهزار تا فحشم داد اخرش مامانش زنگ زد گفت من از حسین خواستم که ببخشتت برگردی خونه پیش پسرت منم برگشتم الان خونمم ولی خیلی حالم بده از دعوای شوهرم ورفتارش از زندگی
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
منم شوهرم خیلی عصبیه هیچ وقت جلوی خانوادش عصبیش نمیکنم همش با دلش راه میام وقتی برگشتیم خونه دعوا میکنم چون میدونم مادر شوهرم ذوق نیکنه از دعوای ما و میخواد بگه پسرم منو از زنش بیشتر دوست داره
متاسفانه خودت و کوچیک کردی ....هم بچتو ول کردی چندساعت هم حرف خوردی اخرشم منت سرت گذاشتن دیگه بچه بازی درنیار....زندگی باآدم عصبی خیلی خیلی سخته وخودت شوهرتو بهتر میشناسی اگه هم میخواستی بترسونیش با بچه میرفتی خونه بابات ....حالا هم به روی خودت نیار
Si vous tapez ce texte dans Google Translate maintenant pour connaître sa signification, je voulais dire que vous êtes très au chômage
اشکالی نداره عزیزم . برای هر کسی پیش میاد . تو هیچ خونه ای خالی از دعوا نیست . البته مقدارش متفاوته . الان که برگشتی تمرکزت بزار برای بچه ات . سعی کن به اتفاق امروز فکر نکنی . قبل خوابت یه کلیپ طنز ببین
اگر خسته ای..اگر دنیا بهت سخت گرفته..اگر توی نقطه بد زندگیت هستی..و یا سختی های گذشته باعث شدی تلخ بشی.یا فکر میکنی اگر تند تیز و با توهین و تحقیر جواب بدی خیلی باحالی..در تبادل نظر با بقیه اول چند دقیقه تحمل کن.اگر جوابی ک میخوای بدی تند و تیزه ننویس..به خاطر رضایت خدا
متاسفانه خودت و کوچیک کردی ....هم بچتو ول کردی چندساعت هم حرف خوردی اخرشم منت سرت گذاشتن دیگه بچه با ...
اینقدر خارو خفیفم کرد که نمیخوامت بدون اجلزه رفتی تو هرزه ای برو گم شو مادرش داشت از خوشحالی ذوق مرگ میشد میگفت حسین خواسته پرستار بگیرع برا بچه نمیخواسته برگرذی