اخ اخ اخ فکر به گذشته
درس منو توی دبیرستان همین قضیه از بیخ و بن نابود کرد
میومدم دو کلام درس بخونم غرررررق میشدم توی گذشته
یهو یه حرکت یا حرف یکی یادم میومد
در کنارش توی کارای عملی خصوصا توی نوجوونیم مشکل داشتم
مثلا چی
اینطوری ک از سمت چپ تخت پا نشم از راست پاشم وگرنه بد میشه
یا چمیدونم کاری ک معمولا انجام نمیدادم رو اصلااااا انجام ندم وگرنه توی مدرسه اتفاق بدی میوفته
الانم ک بزرگ شدم کمرنگ تر شده چون فهمیدم مرضمو
ولی مثلا یه کیف دیگ میخام بردارم
نمیتونم
حتما باید کیف قبلیه رو ببرم با خودم
حس بدی بهم دست میده انگار ک اتفاق بدی برام میوفته اگر اون کیف جدیده رو ببرم