من اصلا نمیدونم از زندگی چی میخوام باید چیکار کنم اعصابم داغونه با کوچکترین صدایی عصبی میشم از صدای همسایه ها روانی شدم فکرم کار نمیکنه دوست دارم یه کاری یه مسئولیتی داشتم به بهونه اون میرفتم بیرون اینقدر تو این خونه نمیموندم تا همسایه ها روانیم نکنن. من خونه موندن رو دوست دارم ولی صدای همسایه ها کاری کرده میخوام از خونه فرار کنم ادم تو خونش هم آرامش نداره