بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نمیدونم من خیلی مشکل ندارم یعنی خیلی خودم درگیرش نمی کنم شوهرم هم متعادل ولی خوب اخلاقهای حرص درار داره ولی من زدم به بی خیالی
«وقتی بچه هستی، مدام از تو میپرسند: «حالا فرض کنیم همهی مردم خودشون رو انداختن توی چاه. تو هم باید این کار رو بکنی؟». وقتی بزرگ میشی ماجرا فرق میکنه. آدمها بهت میگن: آهای. همه دارن میپرن تو چاه. تو چرا نمیپری؟!
ولی کلا میزارم رو حساب سن و سالش مشکلات زیادی که داره
یه نمونش که چند وقت پیش رفته بودیم سفر همش قایمکی میرفت خرید حالا همه می گن به تو چع ولی خوب ادم حرصش می گیره مکه من چی کارش دارم
«وقتی بچه هستی، مدام از تو میپرسند: «حالا فرض کنیم همهی مردم خودشون رو انداختن توی چاه. تو هم باید این کار رو بکنی؟». وقتی بزرگ میشی ماجرا فرق میکنه. آدمها بهت میگن: آهای. همه دارن میپرن تو چاه. تو چرا نمیپری؟!
خدابیامرز تا بود زندگیم جهنم بود بعد از فوتش تازه همسرم فهمید زن و بچه داره🤕
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
«وقتی بچه هستی، مدام از تو میپرسند: «حالا فرض کنیم همهی مردم خودشون رو انداختن توی چاه. تو هم باید این کار رو بکنی؟». وقتی بزرگ میشی ماجرا فرق میکنه. آدمها بهت میگن: آهای. همه دارن میپرن تو چاه. تو چرا نمیپری؟!
مادرشوهر من ۴۰ سالشه همینطور حرص در میاره و حسادت میکنه تا کوچیکترین چیزی که میشه میره از من پیش همسرم گلایه میکنه اونم با من بحثش میشه انقد حسادت میکنه بهم ۴۰ سالشه از موقعی که عروسشون شدم مثه دخترای ۲۰ ساله تیپ میزنه حالم و بهم زده