ما یه خونه بالای شهر جای خوب رهن کردیم. همسرم اطراف تهران واحد داره. ولی یه آپارتمان کوچیک نزدیک محل کار شوهرم که جای خوبی هم هست رهن کردیم.
زنداییم هیی میگه شوهرت خونه نداره. تا ما را میبینه مثلا میگم می خوام تابلو فرش بخرم، میگه واا تو خونه نداری می خوای تابلو فرش بخری.
یا هیی میگه ایشالا شوهرت خونه بخره.
خودش یه سرویس تخت خریده عکسش رابهم نشون داد. منم گفتم سرویس تختم را دوس داشتم تغییر بدم. میگه بذار شوهرت خونه بخره.
یعنی هزار بار اینو میگه.
هر چی میگم ما اطراف تهران یه خونه بزرگداریم اون را اجاره دادیم اومدیم اینجا. باز هم حرفش را تکرار می کنه.
بنظرتون چی جوابش را بدم که دیگه نگه