دکتر عبدالکریم سروش، اندیشمند و مولوی شناس معاصر به این باور است که شمس مولوی را در برابر یک قمار قرار داد، قماری که معلوم نبود مولوی برنده آن باشد.
ولی شمس به او گفت که شرکت در این قمار خود پاداش آن است. نام این قمار را دکتر سروش قمار عاشقانه گذاشته است.
بیا رفتم واست گوگل زدم این اومد😁
یعنی دار و ندارش رو توی قمار (در راه معشوق) از دست داده و هیچ هوسی جز قمار دوباره (جانفشانی دوباره برای معشوق) نداره
اینجا معشوق ب قمار تشبیه شده
البته این نظر من بود :)
خوشا به حال آن قمار بازی که تمام زندگی خود را فنا کرد ولی هیچ ارزویی در دلش نیست مگر تکرار دوباره این قمار
به عقیده برخی صاحب نظران امر، قمار در اینجا استعاره از زندگی است. برخی دیگر اعتقاد دارند منظور از قمار دیدار شمس تبریزی است و…. نظر نگارنده به نظر مفسرانی نزدیک تر است که قمار را به زندگی تفسیر کرده اند.
اسی تفسیرشو تو گوگل پیدا کردم😂😂
فک کنم ینی
خوشا ان قماربازان که وقی همه چیشون رو میبازن
هیچی براشون نمیمونه جز هوس دوباره قمار کردن
مرسیییی از همه
ماشالله خوب بلدینا😁
میگه نظرش عقیده اش عوض نمیشه و با اینکه همه چیزش رو از دست داده بازم به کارش ادامه میده
