هر چن وقت گریه مو در میاره،،،امروز صبح قرار بود باهش برم دکتر ساعت ۸ گفتم بریم میگه نمیخواد،،،بعد اومدم میگم که ظرف ها رو نشستی،،اخه من 4 تا ۱۰ سر کارم قرار بود 4 روز در هفته من بشورم ،،،۳ روز مامانم،،روزیم که نوبت مامانم یادم نمیاد صبح سینگ خالی باشه و تمیز باشه،،،بعد اومده میگه تو هیچ کاری این خونه ای ..منم هیچی نگفتم سریع با چای فرار کردم تو اتاق،،،باز اومده بعد نیم ساعت میگه اصلا مدیونی اگه ظرف بشوری گفتم باشه،،،غذام نخور،،،گفتم باشه،،،باز عصبانی شد گفت خدا لعنت کنه بلند چن بار فحش داد
منم نشستم به گریه کردن
