برادر شوهرام یکیش خیلی خوبه هوامو داره ولی مجرده خی نمی دونم زن داشته باشه چه جوری میشه اون یکیم نامزد داره اونم پسر آروم و خوبیه سرش به کارش خانومشم دختر آرومیه ولی نمی دونم یه جا باشیم چی می شه. مادر پدر همسرمم تو یه شهر دیگه باغ دارن همیشه اونجان کلن دو ماهی چند روز میان تهران حتی من نمی خواستم بذم اونجا بشینم پدر همسرم گفت مگه ما هستیم که بخوایم دخالت کنیم
درکت نمیکنم. اگر بابا خودت میگفت چی؟ از طرفی همسرتم باید درک کنی. یا هم دوس داری تو فضای مجازی کلاس بزاری که من حرفم برو داره یا من مغرورم و.... میدونم که میری بعد میگی دیگه نمیخوام برم والا پدر شوهرت خوبه بابای من بود میگفت هم خونه بدم هم منت بکشم🤐
بابای خودم به داداشم خونه داده و به نام زده و حرف و حدیثی توش نیست و داداشم 15 ساله داره زندگی می کنه. اینجا آخه کی منو میشناسه عزیزم که بخوام کلاس بزارم. من داشتم زندگیمو می کردم خودشون انقد گفتن بیا و خونه خودته و... قبول کردم بعد الان اینجوری حرف می زنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
