داستان زندگیم (عشقی ک نابود شد)😔

خیی دوست داره 😔 ز خدا و معصومینش بطلب نذر کن بلکه شد

توکل کن به خدا...ولی اونم گناه داره هم داره سختی ترک مواد رو میکشه هم سختی ترک تورو..چقد بده.پدرمنم معتاده درک میکنم

امشب پاشو دورکعت نمازبخون و ازته دل ازخدا بخواه کمکت کنه و بت راه نشون بده که ایا برگردی یا نه...اینجا هیچکس از آیندت خبر نداره که بخایی باحرفاشون برگردی یانه.فقط از خدا بخواه اون ازهمه به تو نزدیکتر ومهربونتره

سلام گلم از صمیم قلب ناراحت شدم 

هیچ کس نمیتونه به شما بگه برگرد منی که با آرامش توی خونه خودم هستم چه می‌دونم از مشکلات تو زندگی با یه معتاد که شغل و شرافت و ابروش رو بالای مواد میفروشه پس فردا بدبختی و بی پولی هم بهش اضافه میشه 

تو الان جوانی و میتونی ایندت رو بسازی نه پس فردا با بچه با یه پدر معتاد که خجالت بکشه بیاد مدرسش و..... و همیشه ترس از لغزش دوباره که مثل یه خوره وجودت رو دربر میگیره 

مخصوصا اینکه ایشون نشون دادن آدم ترک نیستن و یه آدم سست هستن وقتی نشه باشه فدات شوم برات میگه وقتی خمار باشه خودکشی میکنم میگه و هزار دوز و کلک دیگه 

هبچ وقت هیچ وقت حرف یه آدم بیمار و معتاد رو باور نکنید .....

اگه‌ هنوز دلت باهاشه و حاضری خودت رو فدا کنی (که اصلا توصیه نمیکنم )

فقط میتونم راهکار بهت بدم شرط های محکمی بزار مثل حق طلاق محضری دوم ایشون باید دستکم سه ماه تموم کمپ معتبر باشند و اصلا اصلا تو خونه ترک کردن و ... رو قبول نکنید فقط کمپ اصلا خام حرف هاشون نشید و دل تنگی و... هر چه قدر بیشتر بمونم بهتر میتونن روانشون رو جمع کنن تحت هیچ شرایطی باردار نشید هیچ زندگی با بچه درست نشده 

با مشلور کمپ در ارتباط باشید .... از وضعیتشون آگاه باشید 

اکر ایشون از خودش جرات و شهامت نشان داد که خوبه اگه نه بدون لحظه ای تردید رهاش کن  

عزیزاگه میتونی چله زیارت عاشوراحقشناس بگیرکه خداکمک کنه براهمیشه ترک کنه من چن نفرودیدم بااین چله که براشون گرفتن ترک کردن شماهم حداقل اینکاروبرازندگیت بکن