تو یه خونه کوچیک کنار مادرشوهر زندگی میکنم ۱۸ سالمه ۱۴ سالگی عروسی کردم یه سرمایه زیادی ب اسم شوهرم ولی بعد پدرش بهش نمیرسه ی بچه ۶ ماهه هم دارم زندگی قشنگ و نرمالی داشتیم تا اینک گوشی خرید و چن بار پیامهای مختلفی ازش دیدم ک ب زن توضیح داد بود زن و بچه دارم خلاصه اما زن باهاش تماس تصویری می گرفت ب شوهرم گفتم گف ن خونه زندگی شو نشونم داد کمک مالی کنمش 😐خلاصه گفتم حق نداری باش حرف بزنی گف اوکی دوباره چن وقت پیش دیدم زن پیام داده فلانی امشب و فرداشب هستم 🤨دارم نشون دادم گف بخدا اون داده بزنه بلاکش کن شوهر داره خلاصه بلاک کردم گذشت و اکانتشو تو گوشی خودمم داشتم دیدم ن جدا ولش کرده بعد امروز دیدم گوشی منو واداشت پیامای منو و دوستام میخوره گفتم اه نخون دیگ گف حتما ی چیز بد دارید گفتم ن تو با زن مردم تماس تصویری میگیری بد نیس منو و دوستام چت کردیم بد شد گفت من بعد توام برو با هرکی خواستی آن من از تو پرسیدم توام ازمن بپرس چیکار میکنی حالا چ کنم نظرتان؟دیگ بعد چن تا داستان عین قبل دوسش ندارم ولی هنوز متنفر نشدم نمیدونم چ کنم خیلی حساس و غیرتی هس