بعضی خانواده ها عروس رو دعوت میکنن بعضیاهانه میگن غریبه که نیس هروقت دوست داشت بیاد
اینا خیلی پرو هستن.منم رو نمیدم.اولش قراربود تو یه ساختمون زندگی کنیم من قبول نکردم.حالا خونمون جداشدع ولی دوس ندارم هرهفته ببینمشون چندبار تو عقد باهاشون بحثم شده.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مااوایل حوصلمون سر میرفت یه شب درمیون اونجا بودیم بعد شد هفتگی بعد هروقت خواهرشوهرم از شهرستان میومد ۳روز از صبح تاشب اونجا بودیم بعد الان دیگه ماهی ۱ بار بزور میریم اونجا خواهرشوهرمم که باید دوساعت میریم و برمیگردیم