ما سه ماه عقدیم از هم دوریم من خونه بابامم
اون شهر دیگه
تویه یه ساعت بهم سه بار زنگ میزنه یعنی
منو از کارو زندگی انداخته بعد بهم میگه
تو بمن زنگ نمیزنی
منم گفتم مگه تو میزاری خب تو نیم ساعت
یبار زنگ میزنی ...
خب منم کار دارم روزی دو سه بار باهم حرف بزنیم
کافیه حالا بهش برخورده
من کلا دوست ندارم کسی زیاد بهم بچسبه
دوست دارم یکم اجازه بده دلم براش تنگ بشه