2737
2734

فک کنم شمااصن ازخودتون اقتدار نشون نمیدین

آره تخسم..!!!👈👑من واسه بستن بندکفشمم خم نمیشم پامومیارم بالا👑👈زیادشروورمیگن پشتم...👉بیخیااااال...!!!🖤🖤🖤همه،روازذهنم شستم یادگرفتم ازاین ب بعددستموبزارم روقلبم 💔وبگم خواهشاً خفه خودم میدونم چیکارکنم توفقط هیس🖤🖤واسه نگه داشتن کسی تلاش نمیکنم چون موندنی راهشوبلده رفتنی هم بهانه،شوپیدامیکنه...💘


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تازه پدرم فوت کرده خانم من اصلاً رعایت حالمو نکردحتی موقعی که پیش پدرم تو بیمارستان بودم سر اینکه چر ...

اگه در این حد مشکل دارین خب جدا شین نه اینکه بخوایین بلایی سر خودتون بیارین راه زیاده لطفا آروم تر باشین الان عصبانین

جدا شدن به این راحتی نیست... 

پس دنبال یه راه سریع برای خلاص شدن هستی !!!

نشون میده خیلی ضعیفی !!! و اینکه به اون دنیا اعتقاد نداری چون اگه داشتی حتی ذره ای هم به این موضوع فکر نمیکردی 

بهتره یه مدت از همسرت دور باشی 

2728
جدا شدن به این راحتی نیست... 

هیچ چیزی به آسانی به دست نمیاد

یعنی شما ترجیح میدی سختی نکشی و به خاطر شرایط سخت اطرافت به جسم و روحت پایان بدی ؟ 

شما باید به مشاور مراجعه کنی ، 

آدم وقتی داخل ازدواج نادرستی قرار میگیره دوره سخت جداشدن رو میگذرونه و راحت میشه نه اینکه به خاطر سختی نکشیدن اون دوره کلا توی یک منجلاب غرق شه برادر گلم.

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .
2740
سر راه جدایی خیلی سنگها هست

هر سنگی هم باشه شما اونقدر قوی هستید که بردارید مطمئن باشید.

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .
هیچ چیزی به آسانی به دست نمیاد یعنی شما ترجیح میدی سختی نکشی و به خاطر شرایط سخت اطرافت به جسم و رو ...

نه موضوع خودم نیستم مادرم مریضه خیلی آسیب میبینه و همچنین پدر ایشون و خیلی مشکلات دیگه 

نمیشه نشون داد چون مثل یه ببر خشمگین ادمو میدره و داد و بیداد میکنه من بدبخت از بچگی آدم خیلی ارومیم

واخب ازاول ندیدی چطوره بالاخره آدم ازی جامیفهمه دیگه تمومش می‌کنه شمام می‌دیدی اینطوره تونامزدی کات میکردی

آره تخسم..!!!👈👑من واسه بستن بندکفشمم خم نمیشم پامومیارم بالا👑👈زیادشروورمیگن پشتم...👉بیخیااااال...!!!🖤🖤🖤همه،روازذهنم شستم یادگرفتم ازاین ب بعددستموبزارم روقلبم 💔وبگم خواهشاً خفه خودم میدونم چیکارکنم توفقط هیس🖤🖤واسه نگه داشتن کسی تلاش نمیکنم چون موندنی راهشوبلده رفتنی هم بهانه،شوپیدامیکنه...💘
نمیشه نشون داد چون مثل یه ببر خشمگین ادمو میدره و داد و بیداد میکنه من بدبخت از بچگی آدم خیلی ارومیم

یکی از تاپیکاتون رو خوندم واسه شب چله  معلومه از لحاظ مالی و چیزای دیگه هم از نامزدی خیلی حواستون به همسر بوده 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز