ظهر با همسرت برو پایین بگو همسرجان خدارو شکر دست مامان خوب شده ببین چند مدل غذا برا خواهر درست کرده و خواهری هم استراحت کرده دست مادر هم درد نگرفته
بهترین راه چارش اینه خودتو بزنی به کمر درد
وای وای کمرم بگو درد میکنه کمرتو بگیر بگو وای خدا خونه خودمم یه عالمه کار دارم کی کارامو بکنه ای خدا بعد بگو رفتم دکتر میگن استراحت کمه برا همینه
من هم شرایط تو رو دارم اما الکی همیشه میگم مریضم
واسه من جواب نمیداد این راه من عمل سنگینی داشتم بهم دکتر گفت جلو همه که از یه کیلو بار بیشتر تا یکسال بر ندار حتی به همشون تو بیمارتان که بودن گفت خیلی مواطبش باشین نزارین کارش به عمل دیگه بکشه بعد چهل روز ۱۱ پتو و رو فرشی پرت کرد تو حیاط گفت بشور ما که نمیتونیم اینا یه سال نشسه بمونن ده روز بعدش کار به عمل دوم کشید و من دیگه ادم قبل از لحاظ جسمی نشدم
😅😅😅بزاربرات بگم زن عموشوهرمو برده بودم تره بار بخره بعد ب من گف توفلفل میخوای گفتم اره کم بزار چون من زیادنمیخورم بعد گف بزارم توپلاستیک مادرشوهرت گفتم اره بزار بعد ک برگشتیم ب مادرشوهرم گف فلفل عروستوگذاشتم توپلاستیک خودت بعدبهش بده..مادرشوهرمم توکوچه شروع کرد دعوا ک حالا دبگ واسه فلفل واسطه میفرسه ماخودمون خونه ساختبم خودمون ماشین دادیم خودمون عروسی گرفتیم حالا ب توگفته ک ب من بگی فلفل بدم بهش هرچی زنه قسم بچشومیخورد دیگ اینو کرد دعوا برا من..فک کن همچین زنیه بعد ب نطرت من میتونم همچین حرفی بزنم میگی سلام ی حرف ازتوش درمیاره میگی خدافظ ی چیزدزگ میگ
وای بمیرم برات میدونم چی میگی..من بارداربودم پیششون بودم طبقه پایین..بعد شبا دردداشتم نمیتونسم بخوابم صبحانمیتونسم تاساعت۸بخوابم میگفتن عروس فقط عروس قدیم ساعت۶بیدارمیشد صبحانه میداد کارمیکرد..ظهرمیخواسم بخوابم تاسالت۱سفره وظرف واینابود تاخواب میرفتم ساعت۳پدرشوهرم میگف بلندشو چایی بده بهم تامینشسم میگفتن کارکن ثواب دارع رن حامله کارکنه و لاعربودم همش میگفتن بچت شبیه قورباغه میشه و اینا ولی ماشالا پسرم۳۷۰۰بود وسفید و زال و خیلی خوشگل..امادخترش ک باردارشد گفتن فقط استراحت کن ک بچه چیزیش نشه ازصب تاشب خواب بود
