راستش نیستم
چندروزه همش میشنوم
بی خیال بودم یعنی به زورخودمونگه داشتم
دیشب جاری احمقم میگه این بچه من باشه دادمیزتم سرش بخدادلم ریخت شکست بهش گفتم قرارباشه اینجوری سرش دادبزنپ سنگ روسنگ بندنمیشه
البته خودش روش تربیتیش فقط داده بیشعور
ببین مام دقیقن اینجوری ها
نگاه دامادشون به من میگه چرا سر پسرت درازه
گفتم یکی اینو میگه پسرای خودش یکم خوشکلی داشته باشن اقا مهدی
شوهرم منم یه احمقیه کلی عیب رو بچه اش گذاشتن نتونست یک کلمه بگه
منم کلی بارش کردم ولی چه فایده اخلاقش که عوض نمیشه
خودم باید جواب بدم
موقع خوردن غذا اصصصلا بهش استرس وارد نکن. اگه دوتا لقمه هم خورد با جون و دل بخوره نه از ترس تو. غذا خوردن و براش کوه نکن. تا چنتا لقمه خورد و به میل خودش کنار رفت سخت نگیر دوساعت بعد دوباره براش بیار. چند وعده کم بخوره کمتر رفلاکس میکنه تا یک وعده پرخوری
بچه ات پنج سالشه صحبت نمیکنه؟
وای اسی تو منی یا من توام. منن شهر غریبم و بچم کسی رو ندیده. میریم شهرستان نه جیزی میخوره نه از بغلم پایین میاد نه حتی میخوابه . بقران انقدر شکنجه روحیم کردن توی این دوسال. مادرشوهر و دوتا جاریم که اندازه سن من تجربه بچه داری و خانه داری دارن و سه تاشونم تو یک خونه هستن اتقدر گفتن و گفتن جلو شوهرم که الان شوهر احمقم ورد زبونش شده میگه تو مادر نیستی بلد نیستی نمیتونی از پس یه بچه بربیای و هزار حرف دیگه.
یک شب آنقدر بچمو زدم و گریه کردم و به خدا گله کردم که جاریم یکیش بچه ش سقط شد و اون یکی یه پسر بدنیا آورده که هنوزم که هنوزه نه حرف میزنه نه راه میره و سه تا زن رو یا همدیگه علافش شدن ولی هنوزم از پس گریه هاش برنمیان.
زیاد ببرش پارک و جاهای پر از بچه. خیییلی باهاش صبت کن ازش نظر بگیر. تو همه چی دخالتش بده. احساس بزرگی کنه دلش میخواد حرف بزنه.خانه ی خلاقیت داخل پارک ها هست اونحاها ببرش. لاغریش مهم نیست حرف زدنش هم باهاش کار کنی اوکی میشه. نذار استرس بکشه. من تو گوش بچم کردم که چاق ها بی خاصیتن. تا کسی میگه لاغره سریع خودش جواب میده دیگه نوبت بمن نمی‌رسه.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
