2733
2734
عنوان

دیشب رفته بودم خونه مادرشوهرم که جاریم اومد...

| مشاهده متن کامل بحث + 5508 بازدید | 149 پست

با تو احساس راحتی میکنه خوب شاید میدونه به اون بگه دعوا راه میفته

البته به خاطر شرایط سنیشون بهتره بچه ها وقتی میان مهمونی سنگ نشن بشینن و همه خودشون از خودشون پذیرایی کنن ولی وقتی فهمشون نمیرسه شمارو مثل دخترش دونسته با شما راحت بوده به شما گفته 

فرض کن شما خونه خودتونی مادرت فقط به تو میگه یه کاری رو بکنی به خواهرت نه چون احتمالا میدونه خواهرت یا انجام نمیده یا با غر و منت انجام میده ... مثال زدم  که بدونی حتی تو مادر و دخترام پیش میاد اما اون موقع ناراحتی کمتر چون شما مادرتو میشناسی و از دلیل کارش بیشتر اطلاع داری

تو فکرم از نی نی سایت خداحافظی کنم ... فکر کنم دیگه مناسب سن و سال و حال و هوای ما نباشه  ... حالا تا ببینیم...   


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آقا من باشم ناراحت میشم،  خو چرا تو رو ک اینقدر بهش میرسی ، هی بلند میکنه، بعد اون خانم مثل غری ...

منم خیلی ناراحت شدم. آخر شبم به شوهرم گله کردم گفتم من اگه جای مامان جان میبودم از جاری میپرسیدم که چایی میخورین؟ اگه میگفت آره میگفتم خب پس پاشو برو برا خودت و بچه هات چایی بریز
نه اینکه منه نو عروسو خم و راست کنه

2731
دیگه واقعا بهم برخورد که چرا من باید برم برا برادر شوهرم چایی بریزم بیارم و زنش همونجا کنارش عین پاد ...


من دقیقا مثل تو عروس کوچیکه هستم، خواهرشوهرم به رحمت خدا رفت، مهمون میومد خونه مادرشوهرم، مادرشوهرم به من می‌گفت میز بزار، پذیرایی کن، غذا پز، درصورتی که جاریم طبقه بالاشون میشینه مثله مهمون میومد و میرفت، ولی قدرمو ندونستن بین هیچ فرقی نمی‌ذارن، تازه به اون بیشتر بها میدن که یه وقت ناراحت نشه، از الان حواست باشه زیادی رو نده 

جاریت اونجا مهمونه ولی شما که میری شب میمونی دیگه مهمون نیستی.بعد نادرشوهرت کلی کمک مالی بهتون نیکنه.شاید مادرشوهرت یه جورایی خواسته به اون پزبده که این عرویم باهامون صمیمیه.رفتار جاریت اصلا بد نبوده ولی مادرشوهرت بهتر بود به شوهرت این کارهارا میگفت نه شما

2740

ببینید محبتی که به شما میکنه به اونا نمیکنه 

مادرشوهرتون شمارو از خودش دیده ک گفته شما حق داشتی ناراحت بشی اما اون مادر منظوری نداشته باید مادرشوهرتون به جاریتون میگفت مادر من پام درد میکنه واسه شوهرت چایی بریز بیار 

بعد وقتی اونا هستن شما نمونید زود برید تا خود جاریتون مجبورباشه کارکنه

استارتر به خدا جاریتم الان داره حرص میخوره که رفتم خونه مادرشوهرم .به جای اینکه منو تحویل بگیره هی گ ...

مامانمم همینو گفت. گفت تو رو صاحبخونه دونسته که بهت گفته پاشو پذیرایی  کن. ولی من بهم برخورد چون خونه بابامم دست به سیاه و سفید نمیزنم بعد جلو جاریم باید خم و راست شم

بنده خدا مادرشوهرت شمارو ی جورایی میزبان جاریت و مادرشوهرت حساب کرده عیبی نداره بنظرم از هیچکدوم ب دل نگیر بیخیال باو از الان بخای از این چیزا ناراحت بشی اعصاب برات نمیمونه 

خوشبختی ینی داشتن ی خانواده چهارنفره🥰                     خوشبختی ینی همسرت مثل کوه پشتت باشه و نذاره خم ب ابروت بیاد ❤️و خوشبختی ینی همسرت واقعاااا عاشقت باشه و اینو هربار از نگاهش بفهمی🥰🥰...خوشبختی ینی تو بعداز ی عالمه اشتباه راجب همسرت با ی تلنگر ب خودت بیای و مسیر اشتباه رو برگردی و بشی همدم و همراه همسرت برای باقی عمر❤️❤️.                                           سنتی ازدواج کردم و اوایل از همسرم متنفر بودم حتی بعداز عروسی تا سه چهارسال اکثر اوقات باهم جروبحث و دعوا داشتیم اما بعداز ی دعوای شدید ی تلنگر بهم خورد فهمیدم چقدر همسرم خوبه فهمیدم چقدر ویژگیهای مثبت داره ک من تا اون موقع بخاطر اینکه تحت تاثیر اطرافیان بودم نمیدیدم سعی کردم خودمو تغییر بدم و دادم😌البته ناگفته نماند همسرمم بخاطر من خیلیییییی زیاد تغییر کرد🤗         الان خداروشکر خیلی وقته همچی آرومه و خیلی عاشق هم هستیم❤️❤️❤️. اینارو نوشتم ک بگم عزیزانی ک اوایل زندگیتونه و باهم جروبحث دارین فوری نرید سراغ طلاق و خانواده ها اول از همه از خودتون شروع کنید انشالله ک همچی خوب میشه و زندگیتونو میسازین🤲                         حضرت یار سایه ات مستدام❤️❤️❤️
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز