اخرین بار قبل مردنش اومده بود خونمون که منو ببینه اما من خودمو به خواب زدم چون امتحانمو خراب کرده بودم باهمه رفته بودم رولج اون زمان ۱۱ سالم بود.... و بعد سه روز مرد
لیلی من مستانه ی چشمان توام ... تو مرگ دلم را ببین و برو چو طوفان سختی به شاخه ی غم گل هستی ام را بچین و برو....
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
تیکر اقداممه برا مادر شدنم از تهه دلت دعا میکنی؟...♡کسی چه میداند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو مینوازد و آواز میخواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را میگیرد. کسی چه میداند شاید تنها شرط معشوقهی هیلتر به خاک و خون کشیدن دنیا بود؛ کسی سر از کار زن ها در نمیآورد.با سکوتشان شعر میخوانند؛ با لبهایشان قطعنامه صادر میکنند؛ با موهایشان جنگ میطلبند؛ با چشم هایشان صلح؛ کسی چه میداند شاید آخرین بازمانده دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو میرقصد...^^تقصير شما بود كه زن ها آن قدر عوض شدند.وقتی شما مردها شروع کردید به گرفتن احساس امنیت، زن ها عوض شدند. آن قدر که امنیت را در پولِ شما دیدند، آن قدر که ترس از دوست داشته نشدن را با جراحی پلاستیك تاخت زدند، و ترس از تنها نشدن را با بچه دار شدن، و و و... عشق ورزیدن و عاشق کردن هنر مردانه ای ست؛ وقتی زن ها شروع می کنند به ناز خریدن و ناز کشیدن، تعادل دنیا به هم می خورد...!