سلام دوستان..من دیکه تصمیم گرفتم همه چیو ب خدا واگذار کنم خیلی مطلب خوندم مشاوره گرفتم قرصم میخورم روزی یک چهارم ولی هنوز میگن ی ماه بعد اثر میکنه..دیگه نمخوام شکاک باشم با مسائل راحت برخورد میکنم چند روز پیش تو خواب شوهرم اسم خانم گفت ولی واضح نبود صد در صد انگار میکفت رعنا پرسیدم وقتی بیدار شد گفت یاذم نبس چی خواب دیدم منم پیگیر نشدم تا اینکه خودم خواب دیدم با یکی به اسم امیر دعوا میکنم هعی میکفتم امیر.نمیدونم شاید خدا میخواد دلم اروم کنه که ممکنه ادم تو خواب هر چی بگه نظر شماها چیه
هر شب با بوی تو ارام میگیرم با اینکه ندارمت تو را در کنارم..فرشته کوچک من کی میشود که بیایی
چن شب پیش نصف شب رو شوعرم بلند شدم گفتم پاشو ببینم..طفلک بیدارشده گفت جان...گفتم بنظذت رنگ بنفش قشنگه یا نارنجی..بعد گفتم ن بنفش بهتره بعد گرفتم خابیدم...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.