من😂همش انرژی مثبت و فکرای خوب میکردم بقیه ناامید بودنا بزار بگم چی شد کلا منو اجیم و نامزدش و پسرعموم و دختر عموم و نامزدش رفتیم کرمان گردش ماشین اجیم اینا شکایت روی پلاکاش بود ما خبر نداشتیم پلیس راه جیرفت ماشین و گرفتن بردن پارکینگ از ساعت 12 ظهر توی گرما در پلیس راه وایساده بودیم میگفتن ماشین نمیدیم هر چی پارتی جور کردیم هیچکار نمیشد کرد رفتیم رستوران ساعت 3 ناهار خوردیم دوباره برگشتیم اونجا تا ساعت 8 ونیم اونجا بودیم همه میگفتن برین این ماشین بده نیست به شما 6 نفری نشستیم تو هاچپک 30 کیلو متر رفتیم همه دپ منم اهنگ شاد میذاشتم براشون حسم میگفت ماشین و میدن اینا هی بد و بیراه میگفتن من میگفتم بابا همش خاطره میشه و... انرژی مثبت همون موقع زنگ زدن بیایین اقای فلانی کارتون داره برگشتیم گفت اینم چون نمیخوام خاطره بدی واستون بمونه از جیرفت ماشینتونو میدم ولی حتما برو دنبال کاراش ماشین از پارکینگ در اورد داد 😂😂😂🤦🏻♀️