2737
2739
عنوان

کیا ۳ تا بچه دارن خیلی داغونم میاید

| مشاهده متن کامل بحث + 33845 بازدید | 565 پست
خذاروشکر پس روزای سختتون تموم شده.  من حرف مردم برام مهم نیس اصلا فقط ترسم اینه هزینه 3تابچه ر ...


حرفتون مثل این میمونه عزیزم که مردی بگه زن میخوام چیکار.یه نفر باشم همه چیز بهتره.درحالیکه در ازدواج درست و منطقی نعمتها و برکتهایی هست که اگر کسی به عمقش دقت کنه،متوجه میشه و حتما استقبال میکنه.

در مورد بچه هم همینه.خدا خودش روزی بنده هاشو تضمین کرده.هر بنده ای هم تقدیری داره.ما فقط وسیله ایم.از ما حرکت و از خدا برکت.باید هر روز را غنیمت بشماریم و از وجود با هم لذت ببریم.فردا دست خداست.اگر چه اهداف بلند مدت و کوتاه مدت هم داریم و تا در این دنیا هستیم باید در حد توان تلاش کنیم.

ما وقتی ازدواج کردیم نه ماشین داشتیم نه شوهرم کارش خیلی خوب بود،گاهی توی پرداخت قبضها،خرید و... می فهمیدم چقدر توی فشاره ولی همیشه معتقدیم باید تلاش کنیم و از طرفی توکلمون به خدا باشه.ممکنه روزی امروز ما یه چیز باشه و فردا چیز دیگری.هر کدوم از بچه هام رو که باردار شدم،خدا از جاهایی به ما رزق و روزی داد که خودمون هم گاهی تعجب میکردیم از عظمت و مهربونی خدا.زندگی بالا و پایینی داره.توی دنیا چیز صد در صدی وجود نداره.ما با امید و تلاش و توکل زنده ایم.هیچ زنده ای نمیتونه تضمین کنه که فردا حتما زندست و هیچ پولداری نمیتونه فکر کنه همیشه پولداره،دنیا محل گذره.ما اومدیم چند صباحی هم صحبت و هم نشین هم باشیم چون ابد درپیش داریم...


بله عزیزم حرف شما درسته ب خدا این دخالت و قضاوت اطرافیان نباشه بچه داری سخت نیست آدم در آرامش و آسود ...

درسته عزیزم مبارکت باشه دخملی خوشبحالت منم دوتا پسر دارم انشالله زیر سایه پدرو مادرشون بزرگ شن شماهم خوشحال باشین و هرکی حرفی زد چنان جوابشون رو بده که خودشون خجالت بکشن 🌹

به اون دوست صمیمیت فکر کن که قرار بود توی لباس عروسی ببینیش اما حتی الان نمی دونه کجایی و چی کار می کنی. به اون رابطه ای فکر کن که قرار بود بی تو بمیره ولی بی خبر از تو داره خیلی راحت به زندگیش ادامه می ده. به اون آرزوت فکر کن که به خاطرش شمع‌های تولدتو‌ فوت می‌کردی اما الآن رویاهای دیگه جاشو گرفته. به این فکر کن به این فکر کن ما آدما قسمتی از سرگذشت همیم ولی قرار نیست همیشه باشیم. به این فکر کن همه چیز گذراست. نه اونی که از اول باهاش بودی الان پیشته و نه اونی که الان باهاشی از اول باهات بوده. این زندگی انقدر تورو بالا پایین می‌کنه، انقدر آدم تو زندگیت میاره و می‌بره که یاد بگیری تو تنها کسی هستی که همیشه پیشت می‌مونه. شاید زخم بخوری، حسرت بکشی یا حتی دلت تنگ بشه ولی هیچ وقت تموم نمی‌شی و قوی تر ادامه می دی، تو تنها کسی هستی که تا آخرش هستی، حواست به خودت باشه.🌹

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

درسته عزیزم مبارکت باشه دخملی خوشبحالت منم دوتا پسر دارم انشالله زیر سایه پدرو مادرشون بزرگ شن شماهم ...

سلامت باشی عزیزم خدا گل پسرای شمارم حفظ کنه براتون 

قدیمیا پشت هم بچه میاوردن سالم هم بودن ناسالمی الانمون مال شب بیداریا و روز خ.ابیا و آت و.اشغال خور ...

حرفات کاملا درسته عزیزم 

مادر بزرگ من الان ۹۰ سالشه ۱۵ تا شکم بچه آورده سالم و سرحال بود خداروشکر هیچیش نبود یعتی با اون سن و سالش ماشاالله

ولی بعد فوت خالم ک ۴ سال پیش بود خیلی افتاد مریض شد هم خودش هم پدر بزرگم هیچی مثل داغ جون مثل حرص و جوش و غم و غصه آدمو نمیندازه

منم ب خاطر خودم نمیگم کم حرف نکشیدم حقیقته واقعا

2731
خذاروشکر پس روزای سختتون تموم شده.  من حرف مردم برام مهم نیس اصلا فقط ترسم اینه هزینه 3تابچه ر ...

عزیزم آن‌ که دندان دهد نان دهد خدا روزی رسونه همسرتم ک میگی آدم پرتلاشیه خدا گفته از تو حرکت از من برکت 

بچه های من حالا پسر بودن انقدر روزی داشتن  

حرفات کاملا درسته عزیزم  مادر بزرگ من الان ۹۰ سالشه ۱۵ تا شکم بچه آورده سالم و سرحال بود خدارو ...


آره عزیزم

منم مادر بزرگم بعد سرطان گرفتن بابام داغون شد

ولی وقتی عمم مرد خیلی جوون تر بود مامان بزرگم زیاد از بین نرفتن

طوریشون نشد

اون موقع هفتاد سالشون بود

ولی الان نود سالشون بود دیگه شکسته شدن بعد از بابام

میشه واسه اموات خودت و بابای من یه فاتحه بخونی🙏؟
تو این دوره زمونه اونی که بچه دار میشه قطعا فکر آینده شو میکنه مشکل همینه ک آدما معیار ذهنی و معیار ...

آخی عزیزم تاپیکت رو که دیدم یادم اومد خودمم یه روز همچین تاپیکی زدم یه عده اومدن دلداری یه عده هم حسابی روحیه ام رو خراب کردن چقدر نه ماه اشک ریختم با چه حال تا بیمارستان رفتم و زایمان کردم ولی خدا رو شکر به خیر و خوشی گذشت . به هیچکس نگفتم ناخواسته بود همش می گفتم خودمون می خواستیم ولی آشوب بود تمام وجودم.شاید بقیه ام می فهمیدن دارم دروغ می گم ولی چیزی به روم نمی آوردن خلاصه نه ماه که باردار بود خیر و برکت از زمین و آسمون برامون می‌بارید.  دختر نازم رو زایمان کردم و پنجاه روزه بود که به خونه ی خودمون که بزرگ وشیک هم هست اسباب کشی کردیم. شصت روزش بود که یه ماشین خوب خریدیم الان هم نه ماهشه. منم اون تاپیک رو حذف کردم چون واقعا چه اهمیتی داره کی چی می گه به درک. من شاغل کار دولتی دارم تازه مرخصی ام تموم شده و سرکار میرم.درسته سخته تو شهر غریبم کسی رو ندارم کمکم کنه ولی تا این لحظه خداوند آنی منو تنها نذاشته و همیشه همراهم بوده همیشه دستامو تو دستای بزرگش حس می کنم. خدایا شکرت

2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687