2737
2739

یه داداش دارم ازاون بددلای داغون

خیرسرش تحصیل کرده هم هس

مجردیم حق نداشتم تاسرکوچه برم یه دانشگاه میرفتم اونم باهزارجور بدبختی واسترس

اگه تا سوپر مارکت میرفتم میومدم جنگ جهانی میشد هزاربار ازش کتک خوردم

حالاعقدکرده دختره همش بیرونه داداشم گفته من دوس ندارم انقدهمه جابری تنهاو...دعواشون شده اونم رفته شکایت نفقه ومهریه کرده گفته میخوام جداشم

اصلا ناراحت نیستم فک میکرد همه مثه منن😏😏😏😏

دستش درد نکنه

لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود 🖤🤍حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت 🖤🤍سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم🖤🤍سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت🖤🤍 تا سه بس بود که بشمرد و در دام افتد🖤🤍گفت ..یک گفت ..دو افسوس سه را دوست نداشت 🖤🤍من تو خط موازی ..؟ نرسیدن..؟هر گز دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت 🖤🤍درس منطق  نده دیگر تو به این عاشق که  🖤🤍 از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت 🖤🤍تو میتوانستی به چشمانم نگاه کنی و گلویم را با چاقوی تیز بُبری و من میتوانستم در آخرین نفس  از تو بخاطر خونی شدن دستهایت معذرت بخواهم ......🖤🤍 تاریخ در شب با الکل و زن نوشته شد 🤍🖤

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2738
خداروشکر بذار یه کم ب خودش بیاد

دقیقا

کل مجردیم تنها گوشه اتاق بودم پدرمودراورده بود

باهمسرم دوست بودم ۷ماه وقتایی که دانشگاه میرفتم به اون بهونه یاوقتایی که داداشم خونه نبود باهزارجوراسترس میرفتم دودقیقه میدیدیم همو برمیگشتم یبار زده بود صورتم کبود بود شوهرم فهمیدآبروم رف

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز