کجاها آقا.. در کل نظر تونو راجب خانم و آقا صادقانه بگین
تو اینستا آشنا میشن و یه هفته بعد چت آقا میگه ب خانم دوستت دارم و عاشق ت شدم از رواستوریات و... (هنوز خانمو ندیده بود) خلاصه یه ماه میگذره و همو میبینن و آقا میگه میام خاستگاری و خانم ب بهانه های مختلف چند ماه طولش میده تا بیشتر آشنا شن و تو آشنای آقا چندین بار میگه من بعد ازدواج هر چی درآمدم باشه و میارم میدم دست تو و تو مدیریت کن. و میگه من زیاد اهل پس انداز نیستم یه زمین دارم میفروشم میدیم ماشین سواری لذتشو میبریم. و یهکی دوبارم میگه دوسه ماه بعد ازدواج اگه بفهمه م ب درد زندگی م میخوری دو دونگ خونه رو به اسمت میزنم(اقا قبلا دو ازدواج داشته و از ازدواج اولش پسر 14ساله داره. خانمم یه ازدواج داشته قبلا ک ازش یه پسر 9ساله داره ولی پيش پدرشه و خانم اصلا نمیبینتش) و بعد رضایت میده و آقا از خانم میپرسه چقدر طلا میخوای برای عروسی خانمم میگه صد گرم و آقا میگه زیاده و... ولی میاد خاستگاری و قرار مدار عقد و میزارن
و با گفتگو خانواده ها قرار میشه 50گرم طلا بخرن و و میرن خرید وسایل عقد
و خانم طلا رو 50گرم کامل و حتی یکی دو گرم بیشتر برمیداره
ولی در مورد لباس و لوازم آرایشی و چمدان و حوله و... اکثرا چیزای ارزون و برمیداره
و حتی مقداریشو ک شب میشه و نمیرسن بخرن میگه فردا با مامانم میریم میخریم. آقام میگه باشه بعدش پولشو پست میدم
و بعدش آقا پولشو میخواد پس بده ولی خانم قبول نمیکنه
خلاصه عقد میکنن و یکی دوماه عقد کرده تا عروسی میمونن
و در این بین آقا از خانم میپرسه مهریه گرفتی از طلاق قبلیت خانمم میگه نه چرا آقا میگه هیچی خیلی دوست دارم 206بخریم گفتم اگه گرفتی بدیم 206.
خلاصه چند روز میگذره و خانم ب آقا میگه من یه پولی دست خواهرم دارم قرار یه ماه دیگه پسم بده هر وقت داد میدیمش 206
و آقام خوشحال میشه و میگه باشه منم قول میدم و حاضرم کتبی بنویسم که دو دونگ خونه رو به اسمت میزنم
و بعد این حرف خانم آقا یکی دوبار میگه کاش پول دستم بود تا شغل مو توسعه میدادم و بیشتر استراحت داشتم و...
تا حالا نظرتونو بگین الان ادامه شم میگم