ت مدرسه ی دختر بود ک از خودم 1سال بزرگتر بود. هی میومد بغلم میکرد... راستش ی جور میشدم...
کلا ی کارایی میکرد... اخرش گفتم الینا چرا این کارارو میکنی بغل کردن اوک ولی تو ی جور دیگه بغل میکنی.
اعتراق کرد که ترنسه. گفت میخوامت.... اون ی جور دیگه بود. انگار بدنش هم دختر بود هم پسر ولی روحیاتش کلا پسر... قیافشم دختر بود
ب خاطر همین ازون مدرسه رفتم ی مدرسه دگ...