خیلی مردونه و متین و اروم و چهره ش یه اطمینان و ارامش خاصی داشت وقتی حرف میزد انگار میشد بهش مطمئن بود برای اینده و زندگی مشترک
اهل مطالعه بود و باتجربه وخیلی به اگاهی اهمیت میداد :( و من خیلی خوشم اومد از این دیدش من واقعا مثل یه دختر بچه ۵ ساله بودم در کنار دیدی ک ب زندگی داشتن و لحن صحبتش
ارشد داره من دیپلمم شغلش اداریه و یه کار ازاد هم شریکی با برادرش داره و درامدش هم خوبه
اشنان یجورایی معرفی کردن مارو بشون
بار اول ک تماس گرفت اشنامون قبول نکردم بخاطر همین علاقه ای که به یه نفر دارم ولی بار دوم دیگ نمیدونم چرا اوکی دادم واسه اشنایی ...
اونا موافقتشون رو واسه جلسه دوم اطلاع دادن توی همون جلسه اول حالا من باید جواب بدم و جلسه دوم رو میرم کافه احتمالا ولی من به کسی علاقه دارم و علاقه ش از دلم بیرون نمیره و از طرفی اون هیچ اقدامی برای خواستگاری نمیکنه و حرفی هم نمیزنه حتی
نمیدونم چیکارکنم ؟