سلام بیاید اینجا از تجربیات خودمون بگیم که باعث شده یه ارتباطی با خانواده همسر برقرار کنیم که ناراحتی ها و سوتفاهم ها به حداقل ترین میزان ممکن رسیده باشه و از جایگاه خوب و احترام زیاد هم برخور دار شده باشیم
مثلا من خودم همیشه سعی کردم هیچ وقت با خواهرشوهرو مادرشوهر و فامیل شوهر صمیمی نشم همیشه سعی کردم تو جمعشون کم صحبت کنم و رسمی صحبت کنم خودمو نمیگیرم ولی صمیمی هم نیستم از دخل و خرج هام هیچی بهشون نمیگم اصلا اونا رو در جریان برنامه هام و کارایی که میخوام در آینده بکنم هم نمیزارم .... و....
احترام گذاشتم احترام ديدم
البته خانوادش ادماي خيلي باشخصيت و فهيمي هستن
انقدر خودتون و درگیر این چیزای بی معنی نکنید جانم
دوری و دوستی
هق...
من چن سالع درگیرم باهاشون ب اب خوردنمم بکار هستن..اصن من کاری بهشون ندارم🙂🥺🥀🖤
همین که کاتم اعصابم آرومه ، در حد سالی یک بار می بینمشون اونم به اصرار شوهرم
من چون شغل دوم همسرم با پدرش هست در جريان درامد هستن به نظرم مشكلى نداره و هميشه احترام و حرمت ها رو در هر شرايط حفظ ميكنم و خواهرشوهر ندارم ولى مادرشوهرم ماهه و صميمى هستم باهاش
منم مته شما عمل کردم ولی اینا دوس دارن باهاشون صمیمی بشیم. جاریم باهاشون خیلی صمیمیه اوناهم باهاش بهترن ولی من فاصلمو حفظ میکنم چون اخلاقمم همینه
دورم ازشون خیلی ارتباط ندارم
شاید چون خارج از کشور زندگی میکنم و دورم بهتره البته مادرشوهرم ماهه ماه همسرم میخنده میگه بیشتر مادر توعه تا من
