داستان این کتاب درباره دو زن با برخی ویژگیهای مشابه است که یکی از آنها به نام «سوفی» در زمان اشغال فرانسه توسط نازیها مجبور است تا از خانوادهاش در نبود شوهرش در مقابل نازیها محافظت کند. زن دیگر داستان «لیو» نام دارد که در لندن زندگی میکند. شوهر لیو قبل از فوت به وی یک تابلوی نقاشی هدیه میدهد که نمایی از یک زن است و مربوط به یک قرن قبل میباشد که در جریان جنگ از فرانسه به انگلستان منتقل شده است. این تابلوی نقاشی نقطه عطف داستان کتاب است که زندگی سوفی و لیو را به هم گره میزند.
همانطور که اشاره شد موضوع اصلی داستان کتاب دختری که رهایش کردی را اشغال فرانسه توسط نازیها و غارت اشیاء هنری فرانسه توسط آنها است. نویسنده در کتاب دختری که رهایش کردی به گونهای ساده و روان و با شکلی خلاق داستان را به صورت موازی در دو زمان متفاوت با بازه زمانی ۱۰۰ ساله پیش میبرد.
حس نوستالژیک و یادآوری خاطرات و حسی که خاطرات دوران جنگ در آدمها به وجود میآورد بسیار عمیق و ماندگار است. کتاب دختری که رهایش کردی جزء رمانهایی است که نویسنده با بهرهگیری از خاطرات و حوادث دوران جنگ جهانی اول حال و هوای خاصی به خواننده داده و فضاسازی بسیار زیبایی را صورت میدهد. البته نباید فراموش کرد که این کتاب یک رمان ضد جنگ محسوب نمیشود و بیشتر یک رمان عاشقانه است.
اما کلمه جنگ، همیشه با مفاهیم منفی سراغ ذهن آدم میآید و غارتگری نیز، یکی از آن مفاهیم است. با این حال، نویسنده کتاب توانسته است از دوران جنگ و غارتگریهای آن داستان خوبی خلق کند. باید اعتراف کنم که اصلا فکر نمیکردم این کتاب،در این حد قوی باشد. داستان کتاب در جاهای مختلفی کسلکننده میشود اما در مجموع کتاب دختری که رهایش کردی از دیگر کارهای نویسنده بهتر است.