؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با شوهرم میرفتیم اطراف شهر دور میزدیم و هله هوله میخوردیم که اونم دیگه نمیریم 
وااااااااااای من انقد کار دارم و نفس نمیذاره انجام بدم دارم دیوونه میشم به باباش گفتم ببرش بیرون برد ده دقیقه بعد اومد گفت اذیت میکنه!!!!
اقای شوهر که همیشه مشغول کاره یا خونه خواب امروز که هم کار داره هم امتحان
بیام کمک خخخخخخخخخخخخخخ
خوشبحالت،،،من که با دو تا بچه،،وقت سر خاروندن ندارم
معدم درد میکنه سرم درد گرته حوصله ندارم اصلا قاطیم
دخملم خوابه.همسرم سرش تو تبلته,احتمالا بریم امامزاده حسن,خرید
کارهای عقب مونده رو انجام میدیم مثل عوض کردن ملحفه ها، روشن کردن ماشین لباسشویی، مرتب کردن کمد لباسها خرید موقع ناهار فیلم میبینیم عصری هم یا بیرون میریم برای خرید یا شام با اینکه مهمونیم با مهمون داریم
انقد خریدکردن و تو بازار چرخیدنو دوس دارم ولی همسری برعکس من,اصصصصصلا حوصله نداره
روزای جمعه خوبه اما غروبش خیلی بده و دلگیره. مثل همیشه صبح ها شوهر خوابه تا لنگه ظهر و عصر ها میره مغازه - حالا من چیکار میکنم از صبح تو خونه میشینم تا شب شبم که میشه دوست دارم زود بخوابم ( ساعت 12 1 با بچه بخوابم) اقا تازه میگه بیا باهم بشینیم پا کامپیوتر در مورد کارش توضیح بده
تازه نهار و شام هم میخوان
تازه نهار و شام هم میخوان
اره غروبه جمعه دلگیره,من دلم میخواد برم مهمونی
اقا شوهر تا ظهر خوا الان رفته دنبال کاراش بعد از ظهر هم امتحان داره
دیشب با زنداداش جدیدم و مامانمینا شام رفتیم رستوران,مهمون من بودن,امشبم شااااید شب نشینی بریم خونه پسرعموم,اگه مادرشوهرمینام بیان
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
