بر جنازه پدر. که نتونستم.
وقتی بود ک مادربزرگم تو بغلم جون میداد من بوسش میکردمو میگفتم نگران نباش خوب میشی
یهویی لبامو گذاشتم رو صورت پراز عرق ولی سردش عین یخ بود بدترین خدافظیه عمرم بود
وای😆
بوسی ک وقتی مامانم میره تهران رو صورتم میشینه🙃
تلخ ترینش رو کفن مادرم بود💔💔💔
تلخ ترین که نه ولی بوسه ای که سرش گریه کردم شوهرم بیست روز بیمارستان بستری بود وقتی اومد خونه هم تا یه هفته بیس چاری دورمون شلوغ بود و اصلا تنها نشدیم
بعد یه هفته تنها که شدیم رفتم تو بغلش و بوسم کرد منم انقددددد گریه کردم که تمام اون سختیا جبران شد😓
🤣🤣🤣🤣
بابام شب عروسیم
تلخ ترین وقتی بچم تو شکمم مرد😭😭
خدارو شکر نداشتم
بوسیدن پدرم تو بیمارستان وقتی گفتن دیگه دووم نمیاره
بوس بابام توشب عروسیم وقتی ک شوهرم اومده بوددنبالم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
