من هنوز همون خدام: این ویدیو رو ببینید خیلی حس خوبی داره
امیر# _شریفی
https://www.aparat.com/v/JxSh4/%D9%85%D9%86_%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B2_%D9%87%D9%85%D9%88%D9%86_%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%85_...
اگر لینک رو دارید میتونید کپی بگیرید و سرچ کنید تا پیدا بشه ولی میتونید از لینک زیر هم استفاده کنید:
https://drive.google.com/file/d/1-bCkXoXWdf5-B8kMxdEQ2G8GNSLi-ffQ/view?usp=sharing
نمیدونم چرا این حرفا رو دارم مینویسم ولی حسم به نوشتنشون خیلی عالیه
حرفایی که میگم رو گفتم توی فایل ها ولی این جنسش انگار فرق داره
هممون فهمیدیدم که داریم توی یه جهان ارتعاشی زندگی میکنیم، و هر لحظه داریم ارتعاش از خودمون ساطع میکنیم و هر ارتعاشی که بدیم، مکمل اون ارتعاش میاد داخل زندگیمون
از یه طرفم میدونیم که هر توجهی (توجه با فکر فرق میکنه) باعث فرستادن ارتعاش میشه
و برای اینکه بدونیم داریم چه ارتعاشی میفرستیم باید به احساسمون توجه کنیم؛ اگه حسمون خوب بود یعنی ارتعاشمون هم خوبه و اگر حسمون بد شد یعنی ارتعاشی که داریم ارسال میکنیم ارتعاش بد و ناخواسته ماست.
حالا پس این مهمه که بدونیم: احساسات ما راهنمای ما هستند و مثل یه قطب نما به ما نشون میدن که مسیری که داریم میریم مسیر خواسته مون هست یا ناخواسته، مسیر درست هست یا نه
و اینم مهمه که بدونیم که حالا که احساسای ما به ما راهنمایی میکنن مسیر خوب کدوم سمته و از طرفی قبل از ورود ناخواسته ها به زندگیمون بهمون اطلاع میدن (با بد کردن احساس ما) بهشون زیاد بها بدیم
و سعی کنیم با احساستمون بازی کنیم، سعی کنیم امتحانشون کنیم. اگر بد شد حسمون خوبش کنیم بعد ببینیم ما رو به کدوم سمت راهنمایی میکنن
یه مثال میزنم:
چن روز پیش داشتم یه کتاب میخوندم، اصلا از خیلی وقت اینجوری شدم که کتاب هایی که میدونم خیلی خوبن رو میخوام بخونم ولی اصلا به دلم نمیشینه
با اینکه عالین اون کتابا ولی من به خوندنشون حس خوبی نداشتم به جز یه کتاب
چن روز پیش یه کتاب میخوندم به نام تصویر ذهنی که عالی بود ولی وقتی میخواستم بخونم اصلا دوست نداشتم بخونمش، به تاخیر مینداختم یا کم میخوندم ول میکردم و از یه طرفم یه سری چیزا دور و برم از یه موضوعی میدیدم. البته از پارسال اینو دیدم ولی بهش توجه نکردم
تا اینکه گفتم ولش کن؛ کتابو میذارم کنار و رفتم در مورد همون موضوعی که میدیدم یه کتاب گرفتم و شروع کردم به خوندن، ولی موقع خوندن این کتاب عالی بودم و دوست داشتم تمومش کنم انقدر برای من خوب بود که توی دو سه روز کلشو خوندم و یک کتاب دیگه هم در همون مورد شروع کردم به خوندن و اونم خیلی خوندم و اخرای اونم
میبینید چقدر حسم داشت منو راهنمایی میکرد به سمتی که برای من بهتره. من داشتم کتاب میخوندم ولی میگفت اینو نباید بخونی، چه جوری بهم میگفت؟ با بد کردن حسم نسبت به خوندن اون کتاب
و وقتی که کتاب درست رو انتخاب کردم منو تشویق کرد. ولی چه جوری؟ بازم مثل قبل، با خوب کردن حسم. اینجا روحم داره میگه که اینه، مسیر درست برای تو خوندن این کتابه و حالا کلی شور و شوق دارم برای اینکه یه سری اتفاقا رقم بزنم برای زندگیم
حالا میتونم یه سری کارایی که میخواستم بدونم باید چیکار کنم رو انجام بدم. چقدر این احساس مهمه. هم احساس بد یه نعمته هم خوب و چقدر خوبه که همینچین ابزار قدرتمندی توی وجودمون داریم.
برای همین دوست دارم فقط خدا رو شکر کنم الان، چقدر خوب ادمو هدایت میکنه.
یه نکته هم بگم اینجا: توی همین موضوع میبینید که با اینکه من یه کتابو نصفه نیمه خوندم، معلمای موفقیت میگن که کارارو نصفه و نیمه رها نکنید چون تبدیل میشه به عادت ولی حسم میگفت اینو نخون برو این کتابو بخون
وقتی که به حرف احساس خوبتون گوش کنید مطمئن باشید توی مسیرهایی میفتید که خود به خود اشتیاق دارید تا تهشو برید. بعد دیگه این عادته نصف و نیمه رها کردن هم از بین میره چون شما شوق دارید
ناپلئون هیل توی کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید بهش میگه اشتیاق سوزان
وقتی به حرف حسمون گوش بدیم اون وقته که طعم زندگی رو میچشیم
اون وقته که اصلا همه چی برامون مثل یه بازی میشه
همه چی انگار شدنیه و یه حس رهاشدن دارید. نمیترسید که چی میشه چون میدونید اونی میشه که خودتون میخواید
بارها ازین جنس حسا داشتم که خیلی خاصه و اصلا یه جوری نه ترسی دارید نه غمی ولی تا وقتی که همراهشید این حس رو دارید
برای همینه خیلی ها میگن من استرس دارم با اینکه قانون جذب کار میکنم، با اینکه تمرین میکنم با اینکه. ... ولی جنس حسشون رو عوض نمیکنن و برای همین نتایج هم عوض نمیشه (چون ارتعاششون عوض نشده فقط دارن یه سری کارارو تکرار میکنن)
ولی همون استرس هم یه نوع هدایته، حسمون داره میگه مسیرت غلطه، با بد کردن حس بهت هشدار میده که برگرد. ولی برگرد چیکار بکن؟ برگرد حستو خوب کن تا مسیر درستو خودکار بری
خیلی از ما عجولیم. برای همیننه که زیاد میبینم و خودمم درگیرش بودم که مثلا میخوان برای اینکه مشکلشون حل شه زور بزنن. با قانون جذب اشنا میشن ولی بازم زور میزنن. یه روز میخوان مثلا ریکی یاد بگرین، یه روز عبارت تاکیدی و هر روز یه روش، به هرجایی سعی میکنن (خودم هم تجربه ش رو داشتم) دست بندازن تا مشکلشون حل شه ولی چی میشه؟ از خواسته شون دور میشن چون خود عجول بودن از یه احساساتی مثل ترس و نگرانی میاد و این احساسا، حسای بدیان. یعنی یه کار رو با ریشه احساسی بد انجا میدن پس ارتعاش ناخواسته شون رو میفرستن.
یعنی چی؟ یننی از خواسته شون دور تر میشن
ولی اگه با حس خوب بیان جلو، هدایت میشن به مسیرهایی که خواسته شون اونجاست.
مثلا ممکنه با یه کتاب اشنا بشن که راهنمایی شون کنه، با یه شخصی برخورد کنن که مشکلشون رو حل کنه یا اصلا تلویزیون رو روشن کنن و راه حل مشکلشون رو پیدا کنند.
ولی یه چییز اینجا مهمه:
وقتی حسشون رو خوب کنن خود به خود اول توی اون مسیرها قرار میگیرن. و خدا هم خیلی مهربونه وقتی ما حسمون رو نسبت به خواستمون خوب کنیم بهمون نشونه میده که بگه مسیرت درسته ادامه ش بده. ما رو رها نمیکنه
مثل وقتی که داریم میریم سمت شمال، وقتی داریم نزدیک میشیم نشونه میبینیم، مثلا درختای بیشتری توی مسیر میبینیم، بوی رطوبت و نم حس میکنیم. المان هاشو میبینیم و ....
اینجا هم همینجوره، وقتی که حستون رو خوب کنید نشونه های خواسته تون خودشون رو به شما نشون میدن و همین باعث میشه که دلتون محکم بشه بگید دارم نزدیک میشم. مثلا اگر پول بیشتری میخواین میبینید که بقیه دارن ازون درامدی ک میخواین حرف میزنن، یا یه سری پول هایی که قبلا نمیومده میاد. اینا نشونه ست و خیلی با ارزشه.
حتی وقتی حستون هم بد میشه کم کم نشونه های ناخواسته تون رو میبینید
مثلا شما یه رابطه عاشقانه دوست دارید ولی همش ب خیانت و طلاق فکر میکنید. اولین کاری که رخ میده حستون بد میشه چرا چون ناخواسته شماست. اگر مسیرتون رو عوض نکنید (توجهتون رو از روی این موضوع بردارید و به موضوعی که دوست دارید فکر کنید مثلا در مورد روابط عاشقانه ای که دوست دارید حرف بزنید تا حستون خوب شه و ارتعاشتون عوض شه) قبل از اینکه واقعا ناخواسته تون بیاد داخل زندگیتون (یعنی طلاق یا خیانت همسر) نشونه میبینید.
مثلا ممکنه ببینید که یکی از اشناهاتون از هم جدا شدند یا زیاد حرف طلاق میشنوید، اینجا جهان بهتون نشون میده که دارید به چی نزدیک میشید و اگر ادامه بدید مطمئنا یه روزی میرسه که اتفاقی که نباید میفته.
برای همین خیلی مهمه که با حس خوبتون هم جهت بشید و این که اینو درک کنید نیاز داره که حتما یادگیریتون رو ادامه بدید. یعنی درک کنید که حس خوب چیه حس بد چیه.
خیلی ها فکر میکنند که حسشون خوبه ولی بده مثلا یکیو مسخره میکنن دارن میخندن ولی حسشون بده. برای همین مهمه که احساس رو بشناسید ارتعاش رو بشناسید. مطمئن باشید اگر از قانون جذب نتیجه نمیگرید به این خاطره که یاد نگرفتید.
حالا یه نکته ی خیلی مهم تر:
فرض کنید ما به خاطر اینکه به ناخواسته مون توجه کردیم و ارتعاش اونو دادیم و به نشونه ها هم دقت نکردیم، اون چیزی که نمیخایم وارد زندگی ما شده مثلا همسرمون به ما خیانت کرد. حالا باید چیکار کنیم.
فرقی نمیکنه الان م برای اینکه به خواسته تون برسید باید حستون رو خوب کنید. وقتی حستون رو خوب کنید به مسیری هدایت میشید که خواستتون خود به خود میاد داخل زندگیتون چرا؟ چون به هرچی توجه کنیم و ارتعاشش رو بدیم چه بخوایم چه نخوایم میاد داخل زندگیمون.
توی این مثلا ما اینقدر به ناخواسته توجه کردیم که اومد داخل زندگیمون حالا اگر خواسته تون رو میخواید باید به اون توجه کنید و برای اینکه بدونید که مسیرتون درسته به حستون توجه کنید اگه حستون خوبه یعنی دارید ارتعاش خواستتون رو میفرستید و مطممئنا میاد داخل زندگیتون.
عید همگی شما مبارک باشه.
این هفته کلی اتفاق خوب افتاد برام و خیلی هاش جنسش اگاهی بود.
انشاالله برای همگی شما اتفاقای خوب بیفته
این ویدیو هم ببینید. قشنگه و مربوط به همون قسمت یادگیری
https://www.parvaresheafkar.com/videos/sharifi-clip/گزیده-تاکشو-پنجم-پارت-اول/
