سه جورایی بابام احساس میکنه نون خور اضافیم یه بار بایام منو کتک زده خیلی بد یه بار ساعت ۱۲ و نیم شب بود منم اتاقم چسبیده به پذیرایی گفتم بابا میشه صدا تلوزیونو کم کنی بخوابم فردا امتخان دارم ساعت 8 صب
همین که گفتم بابام گفت تو این خونه کی تعیین تکلیف میکنه ها پروو هیچی نگفتم خواستم برم دشویی یه جوری بخوابم به زور دستمو کشید منو انداخت کف اتاق تا دلت بخواد منو زد شکممو دستامو پاهامم کبود شده بود بینیمم خون اومد چون من یه حساسیت دوره وره بینیم دارم اگه یه کم بهش ضربه وارد شه زود خون میاد دیه اینم شرایطه خونه