من وضعیتم ازت بدتر انقدی ک الان نشستم دارم خون گریه میکنم هرلحظه عذاب میکشم ولی خوشبحالت خانوادت راضین به طلاق
خانواده من نیستن اونو تاییدمیکنن به جای من
دوساله عقدم خیری از این ازدواج ندیدم فقط خوشحالم ک هنووز دخترم خیلی به طلاق فکر کردم ولی هربار و هردفعه خانوادم نزاشتن نخاستن اذیتم کردن من حمایت ندارم اما تو داری بهترین کارو میکنی شوهرمن از شوهرتوبدتره اماا...برام دعاکن از این جهنم خلاص شم
می دونی از چی می ترسم بابام منو یده به یکی که دوسش نداشته باشم چون هر لحظه امکان داره منو شوهر بدن همیشه عموم داره بابامو پر میکنه که این دخترت کار نمیکنه اگه پسر داشتی الان درآمد داشتو و .......... خواستگار هم زیاد دارم رلمم از این می ترسه که منو به یکی دیگه شوهر بدن چون خودشم خبر داره که خواستگار زیاد دارم حتی یه چن بار رلمم با دوستش که اومده بود خواستگاری من دعواش شد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
